icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

سگ، گربه، موش، انسان؛ نگاهی به آثار هادی فلاح‌پیشه

نویسنده : علی عالم‌زاده انصاری

زمان خواندن : 3 دقیقه

هنگامی‌که با کار هادی فلاح‌پیشه مواجه می‌شویم، از یک منظر با هنرمندی نقاش رو‌به‌رو هستیم که با در دست گرفتن شیء اثرگذار و حرکت دادن آن، به نقش‌اندازی بر سطح اثرپذیر می‌پردازد‌؛ در حالی‌که از منظری دیگر با هنرمندی عکاس، معادل لغت انگلیسی‌ «photographer»، روبه‌رو هستیم که اثر تابش نور را بر یک سطح ثبت می‌کند. او آثارش را به‌وسیله‌ی نور و کاغذ عکاسی حساس به نور خلق می‌کند؛ به‌این‌ترتیب که نخست در تاریک‌خانه با حرکت دادن یک چراغ‌قوه روی کاغذ عکاسی، به طراحی بر آن می‌پردازد، سپس به‌وسیله‌ی مایع ثبوت به اثر تابش نور بر کاغذ عکاسی ثبات می‌بخشد و نهایتاً با کشیدن کاغذ عکاسی بر بوم، خلق اثرش را به پایان می‌برد. از این‌رو می‌توان گفت، فلاح‌پیشه در هنگام خلق آثارش، توأمان هم نقاشی می‌کشد و هم عکاسی می‌کند. به‌عبارتی دقیق‌تر او هنرمندی است که عکاسی را نقاشی و نقاشی را عکاسی می‌کند!

هادی فلاح‌پیشه | جوان و خام | 1400

شیوه‌ای که هادی فلاح‌پیشه در ساخت تصویر به کار می‌بندد، به رویکرد یک نقاش طبیعت بی‌جان در تصویرپردازی شباهت بسیار دارد. چنان‌که او نیز هم‌چون یک نقاش طبیعت بی‌جان، تصاویرش را با چند ابژه‌ی محدود و تکراری می‌سازد و تنها نقطه‌ی تمایز آثارش از هم، چیدمان متفاوت همان ابژه‌های تکراری است. او در اغلب آثارش فقط شخصیت انسان، سگ، گربه و موش را به تصویر می‌کشد؛ به این صورت که صرفاً با بهره بردن از این چهار شخصیت در آثارش، هربار داستانی تازه را روایت می‌کند. در واقع تفاوت او با یک نقاش طبیعت بی‌جان در این است که نقاش طبیعت بی‌جان، روابط بصری بدیع میان اشیا را می‌کاود؛ درحالی‌که او ماجراهای تازه میان این چهار شخصیت را می‌جوید. در نتیجه او بیش از آن‌که نقاشی تصویرپرداز باشد، داستان‌سرایی است که داستان‌هایش را از طریق تصویرگری روایت می‌کند.

آثار فلاح‌پیشه از این جهت که موش، گربه و سگ را به‌شکل شخصیت‌هایی انسان‌نما، سرگردان در یک خانه یا اطراف آن نمایش می‌دهند، در نگاه اول یادآور مجموعه‌ی «تام و جری»، کارتون معروف امریکایی، هستند؛ کارتونی که این شخصیت‌ها را در تعقیب و گریزی ابدی به نمایش می‌گذارد. تعقیب و گریزی همیشه بی‌فرجام، که در آن هیچ‌یک از شخصیت‌ها هرگز موفق به غلبه بر دیگری نمی‌شود! نکته‌ی جالب در مورد این مجموعه‌ی کارتونی این است که علی‌رغم عیان بودن این حقیقت که نمایش فوق، یک بازی بی‌نتیجه است، هم ما به‌عنوان تماشاگر و هم موش و گربه و سگ و انسان به‌عنوان اجراکننده، همگی به تکرار آن تن می‌دهیم؛ ما به تماشا، آن‌ها به اجرا؛ چنان‌که هربار گویی نتیجه‌ای متفاوت در پیش است! لیکن به ترتیبی که از پیش مقدر گشته، هربار به نقطه‌ی اول باز می‌گردیم و هم‌چنان سگ، گربه، موش و انسانی را می‌بینیم که بدون هیچ اثری از فهم و یادآوری تجارب گذشته، سیسیفوس‌وار در تعقیب و گریزی بی‌سرانجام دست‌وپا می‌زنند. در آثار فلاح‌پیشه اما این چهار شخصیت در وضعیتی متفاوت به سر می‌برند. او آن‌ها را زندانی و اسیر در یک ناکجای بی‌مکان و بی‌زمان، که معمولاً خانه‌ای بی‌هویت است، و در حالی تصویر می‌کند که مشغول انجام کارها و ماجراجویی‌هایی عجیب‌وغریب، و گاهی تابو و ناهنجار هستند. در واقع چنین به نظر می‌رسد که این موجودات انسان‌نما شاید همان شخصیت‌های کارتونی سابق هستند؛ با این تفاوت که پیش از این‌که در آثار او ظاهر شوند، در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز نسبت به این دور باطل آگاه شده‌ و از این تکرار ابدی و بیهوده دست کشیده‌اند. چنان‌که در اثری با عنوان «جوان و خام»، موش و گربه در حالی‌که سگ را از خانه بیرون انداخته و انسان را در قفسی زندانی کرده‌اند، مشغول معاشقه با یکدیگر هستند!

 


 

تصویر کاور و اسلایدر:

  • www.contemporaryartdaily.com
bktop