icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

به بهانه‌ی نمایش آثار رعنا دهقان در گالری دلگشا

نویسنده : علی عالم‌زاده انصاری

زمان خواندن : ۳ دقیقه

روح‌های مصنوعی، زندان «جان‌»

در گذشته تعاملات اجتماعی و به‌دنبال آن مواجههی افراد با جامعه، در مقایسه با امروز با سرعت کمتری اتفاق میافتاد‌؛ از این رو افراد فرصت کافی پیدا میکردند تا خود را به‌آرامی با انتظارات بیرونی و هنجارهایی که از سوی اجتماع به آنها تحمیل میشد، وفق دهند و در تعامل با آن‌ها، خود را در جمع پیدا کنند. اما امروزه به‌واسطهی شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام و واتساپ، تعاملات اجتماعی به‌سادگی فشردن دکمهی قفل یک گوشی تلفن همراه اتفاق میافتد که این امر افراد را در وضعیت مواجههای دائمی و بی‌امان با جامعهای گسترده و پیوسته‌درحال‌تغییر رو‌به‌رو میکند. در واقع شبکههای اجتماعی با فراهم آوردن تعاملات بی‌وقفه میان کاربران‌شان، به‌طور دائم آنها را در معرض مقایسه با یکدیگر و مواجهه با هنجارها، انتظارات و قضاوتهای جامعه قرار میدهند. در این وضعیت، به‌تدریج ارادهو توان فرد در بیان خود واقعیاش از او سلب می‌شود و به‌این‌ترتیب احساسات، افکار و خواستههای افراد در وضعیت موازنهای دائمی با احساسات، افکار و خواستههای جمع قرار میگیرند. در نتیجه علیرغم این‌که شبکههای اجتماعی با تأکید بر فردیت افراد، کاربران‌شان را به خودبیانگری تشویق میکنند، از طرف‌دیگر به‌شکل تناقضآمیزی هویت افراد را در خود حل میکنند.

نمایش اخیر رعنا دهقان با عنوان «جان» در گالری دلگشا که چیدمانی متشکل از مجسمههای ارواح سرامیکی است، این وضعیت معاصر را بازنمایی میکند. وضعیتی که در آن علاوه بر این‌که اعمال بیرونی و رفتار مقبول به‌شکل اغراق‌آمیزی از سوی اجتماع تعیین میشود؛ چندوچون احساسات، افکار و درونیات نیز از بیرون تعیین و به‌شکل غیرمستقیم به افراد تحمیل میشود. به این‌صورت اجتماع فردیت افراد را به مالکیت خود درمی‌آورد و روح آن‌ها را در وهلهی اول تسخیر و سپس به زندان احساسات، افکار و عواطف واقعی هرکس مبدل میکند. در واقع روح‌های رعنا دهقان تجسم این ارواح مصنوعی و بیهویتاند که بر جان چندپاره‌شدهی هنرمند به‌عنوان فردی در جامعه قرار گرفتهاند و جان او را که دربردارندهی احساسات و عواطف حقیقی اوست، در خود محبوس کرده‌اند.

البته این زندانهای تنگ و تاریک، جان آبی‌رنگ بیقرار و رنجیدهی هنرمند را تاب نیاوردهو سرانجام از آن لبریز شدهاند!

جایی به‌شکل فوران اشکهای صورتی و آبی از سوراخ چشمهای روح...

جای دیگر به‌شکل دستی که برای نوازش گرفتن و نوازش کردن از دهان روح بیرون زده...

و جای دیگر به‌شکل جرمی آبی‌رنگ که از چشمها و دهان روح سرریز شده است.

 

bktop