فرهنگ اساطیری؛ درونمایهی دیداریِ غرفهی مغولستان در «بیینال ونیز» 2022
06 شهريور 1401پنجاهونهمین دوره از بیینال ونیز این روزها در کشور ایتالیا در حال برگزاری است و هنرمندان متعددی از تمام کشورهای جهان در این رویدادِ شاخصِ بینالمللی گرد هم آمدهاند. یکی از برجستهترین مشخصههای این رویداد، حضور گسترده و جدی هنرمندان در غرفههایی است که هرکدام بخشی از تاریخ هنری و فرهنگ کشور خود را نمایندگی میکنند. پیشزمینهی آثار هنری، بخشی حیاتی در شکل گرفتن آنهاست و جغرافیا و فرهنگ هر سرزمین، بخشی جداییناپذیر از بستری است که آثار در آن تولید میشوند. غرفهی مغولستان یکی از این نمونههای شاخص است و مخاطبانِ آن نظارهگر هنری هستند که از دل فرهنگی اساطیری بیرون آمده است. با گذشت پنجاهونه دوره از برگزاری بیینال ونیز، این چهارمیندورهای است که کشور مغولستان هم در آن حضوری مستقل دارد.
«سیاحتی در گذر از آسیبپذیریها» (A Journey Through Vulnerability)، مسیری است که گانتویا بادامگاراو (Gantuya Badamgarav)، نمایشگردان غرفه، برای غرفهی مغولستان در این رویداد هنری طراحی کرده است. سیاحتی که از آن نام برده میشود، فقط بهعنوان اصطلاحی که با آن کلمهی «سفر» را تعریف میکنیم بهکار نمیرود؛ بلکه عبارتی است که با مفهومِ جابهجاییهای روحی (Shamanic Transfer) پیوند خورده است. مفهومی که ریشههای عمیقی در ملیت و کشور مغولستان دارد؛ فرهنگی جادوگرمآبانه که در بخشهایی نیز با آموزههای بودایی گره خورده است. گردانندهی این سفرِ روحمحور، هنرمندی به نام مونخسگ جالخاجاو (Munkhtsetseg Jalkhaajav) است که در دنیای هنر با عنوانِ مختصر موگی (Mugi) شناخته میشود. موگیِ پنجاهوپنجساله، زادهی مغولستان و از هنرمندان برجستهی صحنهی هنرِ معاصر این کشور است. کارهای او کاوشی در پیچیدگیهای انسانی، بهعنوان بخش کوچکی از یک کلیتِ وسیع است؛ آثاری که حوزههای نقاشی، مجسمهسازی، ویدیوآرت و هنر اجرا را در برمیگیرند و هنرمند در آنها به واکاویِ مفاهیمی از جمله درد، ترس، شفا و تولد دوباره میپردازد. در کارهای موگی، که بازتابی از تجربیات شخصیاش بهشمار میروند، تلاش برای ایجاد پیوندی بین جهان دیداری و غیردیداری مشهود است. موقعیتی که در آن به موجوداتِ جهان ماورایی جسمیت میدهد و بازتعریفی از ارواح و اسطورهها را به نمایش میگذارد. آثار موگی ملهم از معنویاتِ تاریخی و فرهنگِ سنتی کشور زادگاهش است و در روند خلق آنها بهطور عمیقی شهودی و آیینوار عمل میکند. او با پاره کردن، بریدن و بهطور مجدد چیدن و کلاژ کردن، ترسها و دردهایی که از احساساتِ عمیقِ درونیاش نشئت میگیرند را بهگونهای متفاوت بازگو میکند.
هریک از عناصر بصری بهکاررفته در کارهای او نمادِ مفاهیمی هستند که با اعتقادات اساطیری و سنتی مردم کشورش هم پیوندهایی قوی برقرار میکنند؛ از پرندهای که نمادِ نبض زندگی، باروری، شفا و محافظت است تا بدنهای زنانهای که از جستوجوی پیوستهی هنرمند برای کاوش قدرتی درونی حکایت دارند.
فضای بصری غرفهی مغولستان در بیینال ونیز 2022 را میتوان در سه بخش مجزا مورد بررسی قرار داد. اولین موقعیتی که هنرمند در سالن ورودی تعریف کرده است، «رویای غزال» (Dream of Gazelle) نام گرفته که یادآور فضایی انبارمانند است. مخاطب در این بخش با اثری که به دیوار آویخته شده است و تختی که کف سالن قرار گرفته، مواجه میشود؛ تخت فلزی ساده و سیاهرنگی با ملحفهای سفید بر آن، که مجسمهای نرم از بدن توخالی و ناتمامِ یک آهوی آرمیده روی آن قرار گرفته است. از سقف سالن ویدیویی بر تخت بازتابیده میشود که لحظاتی سیاهوسفید از جستوخیز یک غزال کوچک را به تصویر میکشد. گویی این لحظات، رویای شکنندهی نیمهی باقیمانده از بدنِ آهو است که از طریق به تصویر کشیدن رشدِ حیوان از لحظهی به دنیا آمدنش تجسم یافته است. شاید این همان موقعیتی باشد که هنرمند ما را از وجود رویا در موجوداتی غیر از انسان باخبر میکند؛ خواب و رویایی که بهطور خاص در انحصار بشر نیست و یک غزال هم میتواند به اندازهی انسانها خواب ببیند و در رویاهای خود درونیاتش را کنکاش کند.
در سالن دوم که با عنوان «نبض زندگی» (Pulse of Life) تعریف میشود، از طریق موجودات دوگانهای با سرهای بزمانند، بازخوانیِ ظریفی میان قلمروهای انسانی و غیرانسانی شکل گرفته است. مفهومی که موگی تلاش کرده تا با تعریفی که از بدنهای کیهانی (cosmic bodies) که در این سالن ارائه داده، به آن نزدیک شود؛ مجموعهای از پیکرهای نرمی که در طول هشتسالِ گذشته به ایدهی شکلگرفته در ذهن هنرمند جسمیت بخشیدهاند. موگی در جریان خلقِ بدنهای کیهانیاش، از اصطلاحی بودایی به نام سامسارا (samsara) الهام گرفته است. سامسارا به تمامیتی اشاره دارد که همهی موجودات و ذرات زندهی جهان را در بر گرفته است و هرکدام از این موجودات با این تمامیتِ جهانشمول در تعاملاند. در راستای ایدهی ذهنیِ موگی برای تعریف بدنهای کیهانی، دومین سالنِ غرفهی مغولستان با بدنهایی نقرهایرنگ پر شده که از سقف آویزان شدهاند. موجوداتی مارپیچی و دو سر با سایههای مخوف که در مرز باریکی میان موجودیت انسان و حیوان واقع شده و درعینحال بازتابی از کهنالگویی زنانهاند. به نظر میرسد موگی در مسیرِ خلق آنها، به کاوشی درونی پرداخته است و لحظاتی را آفریده که از کدهای انسانی فاصله گرفتهاند و از جهانی کیهانی در بیرون، درون خود را مینگرند.
در آخرین سالن از این غرفه که «سقطجنین» (Miscarriage) نام دارد، موگی تکاثری با عنوانِ «نگهدارندهی پرندهی محافظ» (Keeper of Protector Bird) را به نمایش گذاشته است. بر فرشی قرمزرنگ، شمایلی مجسمهمانند از زنی پیداست که روی یک صندلی چوبی نشسته است و پرندهی بزرگی را بر پاهایش نگه میدارد. بالهای بزرگ و سیاهِ این پرنده، عنکبوتوار تمامِ پایینتنهی بدن زن را پوشانده است. در اساطیر شمال آسیا، پرنده یکی از نمادهای شاخص اسطورهای و موجودی پیامآور و شفاعتدهنده محسوب میشود که در میان ابعاد الهی و انسانی در نوسان است. مخلوقی که در تناسب با نیروی حیات قدرت گرفته است و موجب شفا و تولدی دوباره در انسان میشود. نگهدارندهی پرندهی محافظ، اشارهی هنرمند به آیینها و سنتی است که در آن پرندهای سیاهرنگ از زنان در برابر سقطجنین حفاظت میکند.
در فضای این سه سالن، صدای سازی نیز طنینانداز است. سازی دهانی (jaw harp) که در فرهنگ ایران با نامِ زنبورک شناخته میشود. جادوگرهای محلی در مغولستان از این ساز فلزی و کوچک برای ارتباط با موجودات ماورایی بهره میبرند. در کشوری که جمعیت قابلتوجهی از آن همچنان به زندگی چادرنشینی (Nomadic Life) تمایل دارند، فرهنگ ساحرهها و جادوگری نقش پررنگی در جریان زندگی مردمان آن ایفا میکند.
خود موگی در توصیف آثارش گفته است: «کلماتی مانند شفا و تولد دوباره، عباراتی کلیدی برای ورود به دنیای آثار من هستند. در تلاشم تا از طریق کارهایم، جاهطلبی بیپایانی را که در جستوجوی خودِ درونی است، با کوششی برای ایجادِ خود پیوند دهم؛ زیرِ سایهی ایدهای که تمامیتی دربرگیرنده را شکل میدهد.»
موجوداتی که موگی خلق میکند، در جهانی بینابینی قرار گرفتهاند؛ مخلوقاتی که نه در تعریف انسان میگنجند و نه در جهان ماورایی معنایی تکاملیافته دارند. او به هالهای جسمیت میبخشد که لزوماً قرار نیست تجسمی حقیقی از آن باشد. موجوداتی که از سقف آویزان شدهاند، میتوانند حاصلی از همین نگاه هنرمند باشند. مجسمههایی نقرهای که هم مجسمه هستند و هم در تعریف کلاسیکی از مجسمه نمیگنجند، معلق میان زمین و هوا ثابت ماندهاند. نه پایشان به سایههای کف زمین میرسد و نه میتوانند سقف بالای سر خود را بشکافند و به جهان کیهانی صعود کنند. در جایی مانند تنِ غزالِ آرمیده، روی تخت نیمهکاره رها شدهاند تا رویای درونیشان بر ملحفهای سفیدرنگ سر ریز کند و در موقعیتی دیگر با بیتصمیمیِ فزایندهای مواجهاند که از تعریف یک هویتِ پیوسته بازمانده است.
منابع:
- www.e-flux.com/announcements/467035/munkhtsetseg-jalkhaajava-journey-through-vulnerability
- www.mongolia-pavilion-venice-biennale.com/2022/05/05/in-venice-today-mongolian-pavilion-mongolia-at-59th-biennale-of-art
- www.labiennale.org/en/art/2022/mongolia
- www.976artgallery.com/munkhtsetseg-jalkhaajav
- www.juliet-artmagazine.com/en/a-cosmic-vulnerability-the-mongolian-pavilion-at-the-venice-biennale-2022
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.e-flux.com