icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

گفت‌وگوی علی بنی‌صدر و هما بهابها؛ «چگونه می‌توان جهانی از هم پاشیده را بازسازی کرد؟»

نویسنده : بلا بونر ایوانز

زمان خواندن : ۱۰ دقیقه

مترجم : دل‌آرام رجبی

هرچند آثار علی بنی‌صدر، از نظر ویژگی‌های ظاهری تفاوت‌های زیادی با آثار هما بهابها (Huma Bhabha)، مجسمه‌ساز معاصر اهل پاکستان دارد، اما ارتباط عمیقی میان این دو هنرمند ایجاد شده است. شباهت‌های موضوعی و تکنیکی در آثار آن‌ها، اکنون به برقراری پیوندی معنایی کمک کرده است.

علی بنی‌صدر و هما بهابها در سال ۲۰۲۳، به‌عنوان دو مهاجر خاورمیانه ساکن آمریکا باهم ملاقات کردند. این دو هنرمند پس از بازدید استودیوها و آشنایی با شیوه‌ی کار یک‌دیگر، علی‌رغم آن که یکی نقاش و دیگری مجسمه‌ساز است، شباهت‌های بسیاری را در آثارشان پیدا کردند؛ هر دوی آن‌ها به‌طور گسترده‌ای از دست‌سازه‌های تمدن‌های باستانی الهام می‌گیرند و بر تکنیک‌های مونتاژ و کلاژ تکیه دارند. مهم‌تر از آن، بنی‌صدر و بهابها هر دو با تجربیات هویتی خود درباره‌ی بیگانگی و دوری از وطن دست و پنجه نرم می‌کنند و در آثارشان به‌دنبال بررسی زمان حال به‌عنوان محصولی از گذشته و هشداری برای آینده هستند. 

علی بنی‌صدر | نورهای درخشان | 1401 | رنگ روغن روی کتان | 50.8 × 40.8 × 3.8 سانتی‌متر

این دو هنرمند با تکیه‌بر داستان‌هایی که گذشته‌ی آن‌ها را شکل داده است، آثاری آینده‌نگرانه را خلق کرده‌اند. آن‌ها هر دو در میان ویرانه‌های خاورمیانه بزرگ شده‌اند؛ بنی‌صدر در دوران کودکی جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق را تجربه کرده است و در آثار خود نمودی از این فضا را بازنمایی می‌کند. از سوی دیگر، بهابها به‌شدت تحت‌تأثیر زوال شهری در پاکستان طی چند دهه‌ی اخیر قرار گرفته است. حفظ تاریخ هنرهای باستانی در مقیاس فراجهانی برای این دو هنرمند اهمیت دارد. آن‌ها می‌کوشند تا مفاهیمی مانند احساس تعلق، خانه و خانواده و پیامدهای رویدادهای جاری در جهان را در آثار خود بازتاب دهند. 

فیگورهای تصویر شده در آثار علی بنی‌صدر و هما بهابها، از زبان خود این دو هنرمند تحت عنوان خانواده‌ای خودساخته در جهانی شخصی توصیف شده‌اند. آن‌ها در واقع با خلق جهان مخصوص به خود، ‍احساس تعلق را بازسازی کرده‌اند. 

در ادامه متن، نگاهی به یک مکالمه میان علی بنی‌صدر و هما بهابها خواهیم داشت؛ این دو هنرمند درباره‌ی منابع الهام و جرقه‌ی خلق اثر، تأثیرات جنگ و بی‌ثباتی بر فرم هنری آن‌ها، قدرت و اهمیت یادبود و چگونگی خلق هنری که فراتر از زمان و مکان خود ماندگار می‌شود، با یک‌دیگر صحبت می‌کنند. 

 

- هما بهابها: در بازدیدی که به‌تازگی از استودیو تو داشتم سوالی درباره‌ی فیگورهای انسانی در آثارت به ذهنم رسید؛ آیا فیگورها به‌صورت اتفاقی از میان رنگ‌ها به‌وجود می‌آیند یا از پیش به خلق آن‌ها فکر میکنی؟ 

ـ علی بنی‌صدر: من مدت زیادی را صرف نگاه کردن به تصاویر مربوط به زمان‌ها و مکان‌های مختلف می‌کنم؛ از نقاشی‌های دوره‌ی رنسانس و نسخ تذهیبی قرون وسطی گرفته تا نگارگری‌های ایرانی. با مطالعه تصویری این آثار، فیگورها در ذهن من درونی‌سازی می‌شوند و هنگام نقاشی آن‌ها را بار دیگر خلق می‌کنم.

نقاشی‌های من در مراحل اولیه انتزاعی و تکه‌تکه هستند و بعد طی مراحلی، اشکال و فرم‌ها درون آن پدیدار می‌شوند. در این میان، برخی شخصیت‌ها و کهن‌الگوها به اشکال مختلف تکرار می‌شوند. به‌تدریج با تکمیل شدن اثر، تصویر خاصی یادآوری می‌شود و مرا وادار می‌کند به عقب برگردم و فیگورهایی را که قبل‌تر در رنگ‌ها دیده‌ام را پیدا کنم. در کل،‌ فرآیند کاری من ترکیبی از درونی‌سازی تصاویر متعدد، جست‌وجو در آن‌ها و بازسازی تصویر توسط رنگ است. 

درمورد تو چطور؟ تو در کارت چطور پیش می‌روی؟ مطمئنم تو هم تصاویر زیادی را درونی‌سازی می‌کنی و سپس اثر خود را خلق می‌کنی. آیا اثر تو را هم وادار می‌کند به عقب برگردی و به بعضی تصاویر دوباره رجوع کنی؟ 

- هما بهابها: در مورد من این یک روند ادامه‌دار است. من همیشه و همه‌جا به‌دنبال تصاویر الهام‌بخش هستم. متوجه شده‌ام که موضوعاتی مربوط به برخی هنرمندان یا سبک‌ها در انتخا‌ب‌های من تکرار می‌شوند، بنابراین وقتی در حال خلق یک اثر هستم، ممکن است یک تصویر یا کتاب خاص را در نزدیکی قرار دهم و مدام به آن رجوع کنم. 

اما در بسیاری از موارد برای من واضح نیست که یک اثر دقیقا به چه چیزی مرتبط است. گاهی به چیز جدیدی نگاه می‌کنم و در حین کار متوجه می‌شوم این اثر به نحوی تحت‌تأثیر آن قرار گرفته است. این اثرپذیری ممکن است در جزییات پنهان شده و یا کلیت اثر را شکل داده باشد. یک الگوی بازخوردی مداوم آثار من و منابع الهام آن‌ها وجود دارد. از سوی دیگر، به‌عنوان یک مجسمه‌ساز، ابزار و مهارت من در استفاده از آن‌ها نیز فرم نهایی اثر را دیکته می‌کند، بنابراین با کشف روش یا ماده جدید، آثار نیز تغییر خواهند کرد. 

- علی بنی‌صدر: هرچند منابع الهام من از لحاظ سبکی متنوع و پراکنده هستند، اغلب احساس می‌کنم که الگوها میان آن‌ها تکرار می‌شود. من در فیلمی که دیده‌ام، کتابی که خوانده‌ام، تصویر خاصی که به آن نگاه کرده‌ام و یا تجربه‌ی زیسته‌ای که داشته‌ام، ارتباطاتی پیدا می‌کنم. فیگورهای نمایش‌داده‌شده در آثار نیز درنهایت مجموعه‌ای از همه‌ی این موارد در یک نقطه هستند. 

علی بنی‌صدر | ملکه‌ی شب | 1401 | رنگ روغن روی کتان | 208.3 × 304.8 سانتی‌متر

- هما بهابها: من متوجه شده‌ام که در آثار تو معمولا یک رنگ غالب وجود دارد. چگونه تصمیم می‌گیرید که آیا یک اثر خاص قرار است رنگ و لحن خاصی داشته باشد؟

- علی بنی‌صدر: در قدم اول شروع یک نقاشی، من از یک رنگ پایه‌ی خودساخته استفاده می‌کنم. در حال حاضر تعداد محدودی از این رنگ‌ها در پالت من وجود دارد که هرکدام حالت‌های متفاوت را تداعی می‌کنند. این انتخاب که کدام یک از این رنگ‌ها در اثر جدید استفاده شود به فضایی که تصمیم دارم مجسم کنم برمی‌گردد؛ که آن هم معمولا به نقاشی قبلی که تازه تمام کرده‌ام بستگی دارد. 

با این حال، در طول فرآیند خلق اثر، ممکن است فضای آن به‌کلی تغییر کند. من هنگام شروع کار درواقع در حال پا گذاشتن به فضایی ناشناخته هستم؛ تنها در یک روز، بوم سفید تبدیل به نوعی هرج‌ومرج می‌شود و این بخش هیجان‌انگیز ماجراست. اثر به چالشی مقابل من تبدیل می‌شود که تلاش می‌کنم آن را حل کنم. تعامل میان من و نقاشی آغاز می‌شود و من می‌کوشم از میان فرم‌های تکه‌تکه در جهانی از هم‌ پاشیده، یک هارمونی بسازم. 

- هما بهابها: پس فیگورها از دل هرج‌ومرج خلق می‌شوند.

- علی بنی‌صدر: بله، دقیقا. خاطرم هست که یک کتاب درباره‌ی اچ آر گایگر (HR Giger) در کارگاهت دیدم. 

- هما بهابها: من مجذوب طرح‌های اولیه‌ی او برای فیلم‌های بیگانه (Alien) هستم و بارها این فیلم‌ها را دیده‌ام. همه‌ی کارهای او را دوست دارم اما طراحی‌های Alien استثنائی هستند. 

- علی بنی‌صدر: اولین کتاب هنری که من خریدم مربوط به گایگر بود. من به‌شدت تحت‌تأثیر قدرت مجسمه‌سازی او بودم. مجسمه‌های او کیفیتی باستانی دارند؛ شبیه به چیزهایی هستند که ممکن است در آثار باستانی خاور نزدیک یا مصر ببینید. هر دوی ما مجذوب آثار این دوران هستیم و به آن‌ها رجوع می‌کنیم. 

- هما بهابها: دوران باستان، دوران مهد تمدن است و آثار آن به‌طرز عجیبی توسط تمدن‌های بعدی حفظ شده‌اند. از یک منظر با وجود جنگ‌های بسیار در تاریخ جهان، شگفت‌انگیز است که این آثار هنوز وجود دارند. 

 از زمانی که داستان بمباران مدرسه و باقی ماندن دهانه‌ی بمب در حیاط را برایم تعریف کردی می‌خواستم درمورد آن از تو بپرسم. فکر می‌کنی آسیب‌های روحی آن لحظات را درک کرده‌ای؟ آیا این آسیب‌ها به‌طور ناخودآگاه در آثارت ظاهر شده‌اند؟  

- علی بنی‌صدر: نه، فکر نمی‌کنم آن را درک کرده باشم... من هنوز با این آسیب‌ها درگیر هستم. وقتی به‌عنوان کودک در معرض جنگ و بمب‌گذاری قرار می‌گیرید، مفهوم انسانیت برای شما زیر سوال می‌رود. چرا انسان‌ها این کار را می‌کنند؟ چطور می‌توانند این کار را انجام دهند؟ می‌توان گفت که در نتیجه‌ی همه‌ی این تجربیات، من به‌طور کلی نسبت به انسان‌ها بدبین شده‌ام.

از سوی دیگر، خاطره‌ی بصری آن، که برای ذهن کودکانه‌ی من بیش‌ازحد بود، اثری دائمی بر من گذاشته است. من با دیدن ویرانه‌ها بزرگ شدم. خانه‌ای را دیدم که یک روز وجود داشت و روز بعد تنها بقایای آن باقی مانده بود. خانه‌ای ویران‌شده را به یاد دارم که هنوز کاغذ دیواری و اسباب‌بازی‌های کودکان داخلش بود و خاطره‌ی حضور ساکنین آن را تداعی می‌کرد. 

مردم نقاشی‌های من را تحت عنوان آثار فیگوراتیو انتزاعی توصیف می‌کنند، اما واقعیت این است که در ذهن من ترکیبات از مکان‌هایی که در کودکی دیده‌ام می‌آیند. آثار من درباره‌ی فیگورها نیستند؛ درباره‌ی چیزهای و افرادی هستند که تا حدی حضور دارند و تا حدی دیگر حضور ندارند. من تلاش می‌کنم جهان تکه‌تکه شده را دوباره بازسازی کنم. شاید این چیزی است که من در کودکی به آن فکر کرده‌ام و تا الان با من باقی مانده است. «چگونه می‌توان چیزی را حفظ کرد؟». شاید به همین دلیل است که بخش‌های زیادی از تاریخ و فرهنگ برای من جالب است؛ من می‌خواهم آن‌ها را درک کنم، ارتباط میان آن‌ها را ببینم و درنهایت همه‌ی آن‌ها را دوباره کنار هم قرار دهم. 

درباره‌ی حضور دهانه‌ی بمب در حیاط مدرسه، یادم می‌آید که با بچه‌ها در مجاورت آن بازی می‌کردیم. فکر می‌کنم در برخی از کارهای گذشته‌ام چنین تصویری به‌طور واضح نشان داده شده و احتمالاً در حال‌ حاضر هم به نوعی در آثارم وجود دارد، اما به شکلی متفاوت. تو هم گفته بودی وقتی از پاکستان دیدن کردی، خرابه‌ها را در آنجا دیدی و این به نوعی بر کار تو تأثیر گذاشته است؟

- هما بهابها: بله، اما تجربه من از خرابه‌ها بسیار متفاوت است. من مثل تو درگیری مستقیم را تجربه نکرده‌ام؛ فقط یک‌بار در کودکی، زمانی که جنگ بسیار کوتاهی رخ داد. درنتیجه نمی‌توانم مثل تو تجربه‌ای این‌چنینی را به‌طور کامل درک کنم، فقط تلاش می‌کنم آن را تصور کنم. اما آن‌چه دیدم به من نشان داد که چگونه جهان درحال پیر شدن است و چگونه جنگ، فساد یا سوء مدیریت این فرسودگی را ایجاد می‌کند و شهرها را از هم می‌پاشاند.

به‌خصوص محل زادگاهم. من تمام عمرم بارها به آنجا رفته‌ام و در سال‌های اخیر به این فکر کردم که چرا این شهر را خیلی دوست دارم. متوجه شدم که دلیلش این است که علی رغم آب و هوای خشک و بیابانی، سازه‌های زشت، زباله‌ها و هرج‌ومرج مداوم، دارای لحظات بسیار زیبایی است که واقعاً برای من الهام‌بخش است. فکر می‌کنم تجربه‌ی من از چشم‌اندازهای این شهر، بر سطوح مجسمه‌های من تأثیر گذاشته است. وقتی این آثار را ساختم، شهرم را بیشتر درک کردم. تصور می‌کنم این مسأله از سوی دیگری نیز به آثار آنسلم کیفر و علاقه‌ی من به آرته پوورا و لند آرت مربوط می‌شود.

هما بهابها | نمای چیدمان نمایش «خوش آمدید... خطاب به کسی که آمد» | ۲۰۲۳ - ۲۰۲۴ | گالری دیوید زویرنر

- علی بنی‌صدر: من به‌ندرت هنرمندی از نسل خودم می‌شناسم که چنین چیزی را تجربه کرده باشد. مثلا می‌توانم با سوررئالیست‌ها ارتباط زیادی برقرار کنم چون در زمان آن‌ها هم جنگ در جریان بود. اما درمیان هنرمندان هم‌نسل خودم، خیلی کم افرادی را می‌شناسم که در میانه‌ی جنگی وحشتناک برای مدتی طولانی زندگی کرده باشند. نمونه‌ای از هنرمندان دیگری مثل خودم که آثارشان متأثر از جنگ یا روان‌شناسی پشت آن باشد، ندارم.

- هما بهابها: بله، منظور آن هنرمندانی است که آسیب‌های عمیق خود را از طریق کار بروز می‌دهند و آزاد می‌کند.

علی بنی‌صدر | او که عمق را دیده‌ بود | 1400 | رنگ روغن روی لینن | 50.8 × 40.6 سانتی‌متر

- علی بنی‌صدر: دقیقا. همچنین این نتایج باعث می‌شود به چگونگی روند ساخت اثر، مخصوصا با استفاده از مونتاژ، کلاژ فکر کنم. ما هر دو با تصاویر ترکیبی کار می‌کنیم. شاید این روش به این ربط دارد که می‌خواهیم اول جهان را درک کرده و در مرحله‌ی دوم آن را بازسازی کنیم. من به ساختن جهانی در هنر یا ادبیات تمایل دارم و این شاید به ترک خانه‌ام مربوط است؛ این که می‌کوشم همه‌چیز را از نو سرهم کنم و بسازم. 

کارهای من باعث می‌شوند احساس امنیت کنم. هنگام کار احساس می‌کنم در خانه هستم. شاید همه‌ی تلاش‌ها درمورد ساختن خانه‌ای امن در این دنیا باشد. آیا تو هم به این موضوع فکر می‌کنی؟ آیا این تئوری با آثار تو هم‌خوانی دارد؟

- هما بهابها: بله، این نظریه کاملا منطقی و قابل‌درک است. من تاکنون از این زاویه به کلاژ نگاه نکرده بودم، اما شاید ناخودآگاه همین منظور را داشته‌ام.

من در اوایل مسیر هنری‌ام آثار دو‌بعدی با تکنیک‌های طراحی و نقاشی آبرنگ خلق می‌کردم اما به یاد دارم که وقتی شروع به اضافه کردن چیزها به سطح کارهایم کردم، استفاده از مواد مختلف برای لذت‌بخش بود. کنارهم قرار دادن دو ماده که قرار نبود باهم باشند اما اکنون ترکیب آن‌ها بسیار طبیعی به‌نظر می‌رسید. فکر می‌کنم در برخی از آثارم، ایده‌ی کلاژ برجسته‌ است، به‌ویژه وقتی دو فیگور یا وجه‌هایی از  ساختار معماری در هم ترکیب می‌شوند. مطمئن نیستم که هنگام خلق آن‌ها به مفهوم «خانه» فکر می‌کنم یا نه، اما قطعا مجسمه‌هایم را خانواده‌ام می‌دانم.

- علی بنی‌صدر: برای من هم فیگورهایی که خلق می‌کنم حکم خانواده دارند و به من حس امنیت می‌دهند. همچنین، احساس می‌کنم استفاده از تکنیک‌های مونتاژ، کولاژ یا نقاشی تکه‌تکه در آثارم این هدف را دنبال می‌کند که زبان‌های مختلفی را که ذاتاً معنا ندارند، در کنار هم قرار دهم و از دل همه‌ی آن‌ها معنا پیدا کنم. شاید فرم نهایی آن‌ها تنها یک حجم یا نقاشی باشد، اما در درونشان صداهای زیادی وجود دارد که بازتابی از مفهوم هویت پیچیده انسانی است؛ هویتی که از چندین بخش مختلف، که هر یک به مکانی متفاوت تعلق دارند، تشکیل شده است. 

- هما بهابها: بسیاری از عناصر حاضر در آثارت از هنرهای باستانی سرچشمه گرفته‌اند. در این میان چه عناصری کاملا جدید هستند و به زمان حال یا حتی آینده اشاره دارند؟ 

- علی بنی‌صدر: «گذشته‌ی درحال تغییر» عنوان نمایش پیش‌روی من است که به‌زودی برگزار خواهد شد. این عنوان برگرفته از یک نقاشی است که براساس تخریب‌های اخیر بناهای تاریخی کشیده‌ام. این مسأله برای من بسیار قوی بود و مرا به یاد وقایع بی‌شمار شمایل‌شکنی در تاریخ می‌انداخت. 

علاوه‌بر این، عناصری مربوط به موضوعی که به‌تازگی به‌شدت مرا تحت‌تأثیر خود قرار داده است در آثار اخیرم وجود دارد؛ فیگور ربیس (The Rebis figure) موجودی ترکیبی دارای سر یک زن و یک مرد است که روی یک بدن قرار دارند. نقاش‌های کوچک اخیر من، مفهوم بدون جنسیت بودن را بررسی می‌کنند. همچنین، اثر «Numinous» که یکی از نقاشی‌های بسیار بزرگ من است، نوعی مراسم ازدواج را به تصویر می‌کشد و ایده‌ای درباره‌ی اتحاد یک مرد و یک زن به رهبری یک کشیش باستانی را مطرح می‌کند.

درون هر نقاشی، مجموعه‌ای از همه‌ی این عناصر وجود دارد؛ ترکیبی از چیزهای مختلف که توجه من را به خود جلب کرده است. برخی از این عناصر مربوط به زمان ما هستند و برخی دیگر ارجاعات تاریخی محسوب می‌شوند. علاوه‌بر همه‌ی آن‌ها مفاهیمی مربوط به تاریخ فردی شخص من نیز وجود دارد.

عناصر جدیدی که به‌تازگی در آثارم پدیدار می‌شوند، فرم‌های هندسی یا معماری هستند. در نظر من این فرم‌ها به‌عنوان الگوریتم نقاشی عمل می‌کنند. این چنین فرم‌ها قبل‌تر به‌ندرت در آثار من دیده می‌شد؛ شاید فقط در برخی از کارهای مربوط به سال ۲۰۰۸ نمونه‌ای مشابه از آن وجود داشت اما بعد از مدتی از بین رفت. این اشکال اکنون، به شیوه‌ای متفاوت بازگشته‌اند. 

- هما بهابها: آن‌چه اهمیت دارد، تلاش مداوم برای بهتر شدن است. حفظ کردن همه‌ی چیزهایی که در طول مسیر یاد گرفته‌ای و تلاش برای خلق آثار تازه، متفاوت و تکامل‌یافته. 

- علی بنی‌صدر: این مسأله مرا به فکر کردن درباره‌ی مفهوم «زمان» و تلاش من برای ساختن آثاری خارج از زمان، یا موضوع «بی‌زمانی» وادار می‌کند. اگر یک اثر به مفهومی ضروری که در برهه‌های مختلف تاریخ تکرار می‌شود بپردازد، آن‌گاه می‌تواند «بی‌زمان» باشد. شک ندارم تو هم مثل من فکر می‌کنی؛ متوجه هستی که یک اثر چگونه ممکن است در آزمون زمان مقاومت کند. 

من به واکنشی که یک نقاشی جدید در حال حاضر دریافت می‌کند فکر نمی‌کنم، بلکه روی تأثیری که ممکن است در آینده‌ای دورتر، بر فرض ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال آینده روی مخاطب خود داشته باشد تمرکز می‌کنم. اثر من بیش‌تر از من عمر خواهد کرد؛ بنابراین باید درنظر بگیرم که در آینده بدون وجود من، چگونه ارتباط برقرار خواهد کرد.

هنر وسیع گذشته این کار را کرده است. هنرهای باستانی بین‌النهرین و خاور نزدیک، صدها و هزاران سال بعد از خلقشان، همچنان حرف‌های تازه‌ای برای مخاطب مدرن دارند. این نوع از هنر، الگوی والای من است و تصور می‌کنم تا زمانی که بتوانم به چیزی شبیه به آن دست بیابم، تلاش خواهم کرد. 

از نظر من، به‌عنوان یک هنرمند بسیار مهم است که به بیرون از ظرف زمان نگاه کنیم. مهم است که مفهوم «هنر» را فراتر از مرزهای زمان و مکان جست‌وجو کنید و دریابید که شما در کجای آن قرار دارید. 

علی بنی‌صدر | سرزمین خراب | 1394 | رنگ روغن روی کتان | 168 × 224 سانتی‌متر

 


منبع:

  • elephant.art

تصویر کاور و اسلاید:

  • elephant.art
bktop