منتخبی از مجموعه ی خصوصیِ احسان لاجوردی
در ساختار هنر معاصر، مجموعهداران و مجموعههايشان نقش مهمى در حمایت و حفاظت از آثار هنرى ايفا میكنند. در بسیاری از موارد، مجموعهداران نخستین خریداران آثار هنرمندان ناشناس هستند و این حمایتها امکان طیطریق و خلق اثر هنری با دغدغهی خاطر کمتری را تا زمان شهرت احتمالی به برخی از هنرمندان میدهد. علاوهبر این، ارزش نمادین این مجموعهها در بازار هنر، نقش پررنگتری ایفا میکند، بدین معنا که اگر اثر هنرمندی به مالکیت مجموعهای شناختهشده در بیاید، هنرمند ممکن است اقبال بیشتری برای شناختهتر شدن داشته باشد.
عوامل بسیاری در رویکرد یک مجموعهدار نقش دارند، زیباییشناسی ممکن است بدیهیترین این عوامل باشد؛ اما سیاست، اقتصاد، هویت اجتماعی و مسائل روانشناختی نیز در آن بیتاثیر نیستند. ممکن است برای برخی از مجموعهداران، تأکید اصلی بر ارزش معنوی یک شی خاص باشد، در حالی که برخی دیگر بیشتر روی فرآیند جمعآوری و انتخاب تمرکز میکنند. فارغ از اینکه یک مجموعهدار به جمعآوری فرش، تمبر، پروانه و یا اثر هنری علاقهمند باشد، نقاط مشترک فراوانی با سایر مجموعهداران –چه شناخته شده و چه بینام و نشان– دارد. با این حال، معمولا مجموعهدارانی که از هنر "نوظهور" حمایت میکنند، شیوههای متنوعتری نسبت به سایر مجموعهداران دارند. علاوه بر صرفاً "خریدار" بودن، مجموعهدار آثار هنری معاصر –خواهناخواه– این توانایی را دارد که در زندگی هنری هنرمندان تأثیرگذار باشد، خصوصاً از طریق پشتیبانی مالی و کمک به "ساختن" ارزش هنری در بازار.
جمعآوری آثار هنرمندانی که همچنان در قید حیات هستند و هنوز تاریخ، تکلیف خود را با آنها روشن نکرده است، در عین هیجانانگیز بودن، قابل احترام است. مجموعهداران هنرهای معاصر، گوشهای از تاریخ را –هرچند به سلیقهی خود– حفظ میکنند و در شکلگیری آنچه از هنر معاصر ایران در این دوران به یاد خواهد ماند، تاثیر بسزایی دارند.
انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ (و البته پس از آن هشت سال جنگ میان ایران و عراق)، تاریخ ایران و هنر آن را به دو بخش تقسیم کرد. همراه با انقلاب فرهنگی در سالهای نخستین پس از انقلاب اسلامی، سیستم کاملاً جدیدی از نظارت بر محصولات فرهنگی بر روی کار آمد. برای هنر مدرن ایران، که پیش از این از حمایت دولتی برخوردار بود، این معنایی جز از هم گسیختگی نداشت. انقلاب فرهنگی نه تنها بر تولیدات فرهنگی بلکه در نحوه دریافت و تفسیر فرهنگ گذشته نیز تأثیر بسزایی داشت.
در دوران حاضر، ساختار هنر معاصر ایران از عدم حمایت اصولی و نبود آرشیو قابل اتکا –که بیطرف، دارای قدرت، فضای فیزیکی مناسب و پشتیبانی پایدار باشد– رنج میبرد. در حالت ایدهآل، آرشیوها باید شفاف، در دسترس عموم و محافظتشده باشند و متاسفانه آرشیوی با این مشخصات در کشور وجود ندارد.
در ساختار بازار هنر، که شامل هنرمندان، کیوریتورها، موزهها، گالریها، مورخین و منتقدین هنرهای معاصر است، مجموعهداران نیز نقش تعیینکنندهای دارند. بهویژه در ایران، می توان نقش مجموعهها و آرشیوهای خصوصی را از جهاتی مهمتر دانست؛ مجموعهداران هنرهای معاصر علاوه بر اینکه صرفاً خریدار اثر هنری باشند، میتوانند در نبود نهادهای حمایتی دولتی، با پشتیبانی مادی و معنوی خود از هنرمندان، نقش تعیینکنندهای در کیفیت زندگی و حرفهای هنرمندان داشته باشند.
مجموعهی نور
مجموعهداران خصوصی، هنر را مطابق سلیقهی خود انتخاب میکنند. آنها معمولاً از هنرمندانی پشتیبانی میکنند که از نظر شخص آنها جذابیت بیشتری دارند. در مجموعهی پیش رو، احسان لاجوردی، به عنوان مجموعهداری جوان، آثاری را از مجموعهی خود انتخاب کرده است که به عقیده وی مواجههی مخاطب با اثر هنری را به چالش میکشد و هنرمندانی را پیش چشم میگذارد که ضمن برداشت متفاوت خود از هنر، تامل برانگیز هستند. این منتخب، شامل آثاری از هنرمندان پیشکسوت، همچون مسعود عربشاهی و فرشید ملکی، در کنار آثاری از هنرمندانی که در دوران میانی فعالیت حرفهای خود هستند مانند وحید حکیم و سهند حسامیان و آثاری از نسل جوانتری از هنرمندان مانند محمدرضا میرزایی ، اشکان صانعی و مریم ایمانی است.