23 تير تا 3 مرداد 1402
بیانیهی نمایش:
روزگارها قبل، آن وقت که در شرق جاوه، سایهی روح عروسکسازی بودم آن هم از من شکلها میساخت و داستانهای دیدنی و شنیدنی میگفت و با بازی با پرده و نور مرا از کرمی خاکی به اژدهایی اسطورهای و رعبانگیز بدل میکرد تا تمام صحنه و هرچه در آن بود را ببلعم و گاه به شکل خدائی، همان اژدها را به صورت پروانهای عاشق درآورده، حیرت میآفریند و اینطور هنرنمایی میکرد.///
باری میگفتم این بار ایرج زند با عنصری که نه همه طراحی است اما یکی از ارکان اصلی آن است همراه شده تا مجسمه بیافریند و شناخت زیباییشناسی خود را با آن بیازماید و ذهنیت خود را با ترسیم به ماده تبدیل کند و با نورهای مختلف اندازه مجسمههایش را تغییر داده و به دنبال شناخت وجوه نامعقول آنها دنیایی خیالی بسازد و بر ادراک معقول خود و آدمی چیره شده و چنین در فضا طراحی کند.
سالهاست سخنی زیر لبم مانده است میگویم : او نه نقاش است و نه مجسمه ساز بلکه صرفا یک طراح است و بنیاد تمام آوار او همان خصلت روح عاصی او و درگیری آن با عناصر طراحی است.
ایرج زند-۱۳۷۸