"موضع اتصال" در علم بیوشیمی به ناحیهای گفته میشود که در آن دو مولکول به یکدیگر متصل میشوند و این اتصال غالبا با تغییر شکل ساختاری هر دو مولکول همراه است. رشتهی پیوندی که این مجموعه را در یک طرح کلی یگانه میکند، دو تکه بودن تمام مجسمهها و چگونگی اتصال و همنشینی دو تکه سنگ مجزا است. مداخله من در ساخت مجسمهها، همان اصل فعالی است که با حذف، و یا نگهداری برخی اجزای پیشین، تعادلی جدید بهوجود میآورد که با حالت پیشین هر دو تفاوت کیفی دارد.
جستوجو و یافتن سنگهای مناسب برای ساختن مجسمه¬ها به فیزیکیترین شکل ممکن، بخشی از فرآیند کشف و اتفاق در کار است. اینکه برای یافتن سنگ کجا بروم، چه بجویم و با خود آورم و در نهایت تبدیل به چه کاری بشوند، همه بسته به اتفاقاند. صورت دیگری از این فرآیند کشف و اتفاق آنگاه نمود مییابد که میکوشم تا از فرم سنگی که یافته¬ام، بیشترین بهره را ببرم.
در درگیریِ دیالکتیکی بین ذهن و ماده است که گاهی میتوانم ایدهام را در سنگ پیاده کنم؛ هرچند گاهی خود سنگ است که با هدایتِ من ضرورتها و بایستگیهای فرمی ساختاش را بر اثر درمینشاند. اینکه هر تکه سنگ واحد، تنها یک فرصت در اختیار دارد تا به آن شکل مطلوب درآید مهمترین جنبهی ساخت هر مجسمه است؛ و یگانگی هر سنگ به یگانگی فرآیند ساخت و همچنین پیوستگی میان گزینههای مربوط به ساختاش میانجامد. ارادهی مجسمهساز تنها یک بخش از قضیه است و بخش دیگر، کشف آن شکلی است که سنگ متمایل است بدان بدل شود. منحصر به فرد بودن هر یک از مجسمهها، بسته به شخصیت هر تکه سنگ واحد، یکپارچگی و ترکیبشان با یکدیگر است که از رهگذر عمری طولانی، فرم، بافت، رنگ و تَرَکهای یگانه و خاص خود یافتهاند.