کهن الگوها تعیین کننده های فطری تجربه روانی هستند که به فرد آمادگی می دهند تا رفتاری همانند آنچه که اجداد وی در موقعیتهای مشابه از خود ظاهر می ساختند بروز دهد. انسان می تواند خود را مهمترین کهن الگو بداند زیرا با ایجاد توازن بین همه جنبه های ناهشیار، برای تمامی ساختمان شخصیتش وحدت و ثبات را فراهم کند. بدینسان خود تلاش میکند که بخشهای مختلف شخصیت را به یکپارچگی کامل برساند. در واقع این کهن الگو به مثابه میزانی جهت همانند سازی هوشیار و ناهشیار عمل میکند و نقطه حساس هویت را از من به نقطه ای میان هوشیار و ناهشیار منتقل میکند. رسیدن به این آرمان میتواند
محرکی باشد برای حرکت به سمت کمال.