عاکف رحمتی
25 مهر تا 28 مهر 1404
بیانیهی نمایش:
عاکف رحمتی (م. ۱۳۷۶) هنرمند تجسمی ساکن تهران است. او دانشآموختهی رشتهی گرافیک از دانشگاه سوره و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه تهران است.
آثار عاکف در مرز میان نقاشی و تصویرسازی حرکت میکند و اغلب بر پایهی روایتگری شکل میگیرند. دغدغههای اخیر او پیرامون هویتهای چندلایهی فردی و جمعی شکل گرفتهاند؛ از جمله محل زیست اجتماعی و فرهنگی، جنسیت و هویت جنسی، و تجربههای ارتباطی.
این مفاهیم در آثارش گاه با لایههایی از نقد اجتماعی درمیآمیزند و به تمهایی معاصر و واکنشگرایانهی بصری راه میبرند.
او در کارهایش از تکنیکهای متنوعی همچون نقاشی دیجیتال، آکریلیک، مرکب، جوهر و راپید استفاده میکند. تلاش او بر این است که از خلال زبان تصویریاش، پلی از تجربه و درک مشترک میان آثارش و مخاطب ایجاد کند.///
⸻
زین «سوغاتی از ایران» و چیدمان «بقچهها»
«قراره مهاجرت کنم»، «تو هم یه روزی باید بری»، «دارم به رفتن فکر میکنم»، «تو هنوز موندی؟»، «کارای مهاجرت ات چی شد؟»
اینها همه جملاتی هستند که تا جایی که در یاد دارم، در گفتوگوهای میان اطرافیانم بارها و بارها تکرار شدهاند. این گفتوگوها به مرور زمان به نقشهای تکرارشونده در ناخودآگاه من تبدیل شده و در زبان روزمره و محاورهام رسوب کردهاند.
زین «سوغاتی از ایران»، تلاشیست برای به تصویر کشیدن تأثیر گفتوگوهای مکرر دربارهی «رفتن» و «مهاجرت»؛ چه از سوی آنهایی که هنوز ماندهاند و چه آنهایی که رفتهاند.
وقتی به مهاجرت فکر میکنم، با هویتها و تکههای پراکندهی ریشهی خودم روبهرو میشوم؛ هویتها و تکههایی که هرکدام در بقچههایی جداگانه در ذهنم بستهبندی میشوند و کوهی از «همهچیز» را شکل میدهند. بقچهها یادگار بخشهایی از ما هستند که جا میمانند و هیچگاه مطمئن نیستیم که بتوانیم همهشان را با خود ببریم.
چیدمان «بقچهها» مکمل بخش زینِ «سوغاتی از ایران» است؛ سفری از حافظه و خاطرات جمعی به درون شخصیترین احساسات نسبت به مهاجرت. به عنوان فردی که خود هنوز مهاجرت نکرده، این آثار بازتابیست از تجربه ها ، تصور، و هویتی که با موضوع مهاجرت در من شکل گرفته و ریشه دوانده است.