4 مهر تا 15 مهر 1404
بیانیهی نمایش:
در این مجموعه، جاده نه مسیری برای رسیدن، که بستری برای ماندن است.
آنجا که آسفالت دیگر خطی برای عبور نیست، بلکه سطحی آرام شده؛ آینهای که خاطرات فراموششده را بازمیتاباند: خانهای سوخته در افق، قایقی خشکیده در خاک، ابری غلیظ که مرز واقعیت و رؤیا را میبلعد.
ماشینها هنوز پیدایند، اما تنها چون اشیای متروکه حافظههایی زنگزده از سفرهایی ناتمام، نشانههایی از آدم هایی که هرگز نرسیدند.///
این جادهها میان واقعیت و خواب معلقاند هم ایستا، هم جاری؛
همچون تصویری که از پشت آب دیده میشود: رنگباخته، لرزان و تلختر از واقعیت.
گاهی تماشای این صحنهها احساسی از دژاوو را زنده میکند.
حسی مبهم از زیستن در تصویری که انگار پیشتر دیدهایم، بیآنکه در حافظه جای داشته باشد.
خانهی سوخته، قایق گم شده، جاده خاموش: همه یادگار خوابی دورند.
اینجا حرکت جایش را به مکث داده است.
خاطرات چون ابر، دود یا خانهای دوردست برمیگردند؛ نه به عنوان رویداد که به شکل ردّی نامحسوس.
آیا واقعاً بودهاند؟ یا فقط تصویریاند در آینه خیال؟
این نقاشیها تلاشیاند برای ثبت لحظههایی بی آغاز و بی پایان؛
تصاویر اشیای بیسرنشین، جادههایی بیمقصد و سکوتی که میان فلز، خاک و آسمان معلق مانده است.
تماشای این مجموعه تجربه مواجهه با فقدان است با تصویرهایی که شاید هرگز وجود نداشتند، اما در حافظهٔ جمعی ما، همیشه بودهاند.