فاتی سیرفی
7 دى تا 18 دى 1403
بیانیه نمایش:
سرزمین زار ، اساطیر و افسانههای زادگاهم مملو از موجودات رمز آلود است ؛ گاهی مونس ، گاهی برای تباهی بشر و گاهی در قالب منجی سر بیرون میآورد و ما را به جایی که هنوز فرا نرسیده میبرد.
اکنون میاندیشم که ما در طبیعت اطرافمان و زیست خود چه نقشی را بازی میکنیم؟
یا اینکه راز هستی در درونمان به چه چیزهایی ختم میشود ؟ ///
شاید درک نمادها ، نشانهها ، اصوات، رنگها ، فرمها ، شناخت فرهنگ و آداب و رسـوم و عقاید همه و همه در این راه پلی برای رسیدن به اهدافمان باشند.
بافتهای جانوری ، بافتهای گیاهی و... همیشه برایم شگفتانگیز و تامل برانگیز است.
به جز گیاهان و جانوران آغازیان به طرز شگرفی توجهم را به خودشان جلب کرده ؛ از تک سلولیها و شرایط جوی بر آنها که جهش یافتند.
این جهشها و ناپایداریهای هستی شامل انسانها هم میشود.
شاید بتوان گفت شـروع و تولد این سازهها از زیست و دیدن خـود و محیط اطرافم شکل گرفته.
همانند سنگی در آغوشِ مست دریا ...
آغازیانی در جان سنگها...
و انسانی برای ماندگاری در سلولِ سنگها ...
سرنوشت مولکولها بدون ضمیر آگاه...
شاید به این دلیل است که هنوز گذشته به کلی نابود نشده و همچنان جایی هست که هر وقت دلم خواست میتوانم آن را ببینم و لذت ببرم.
برای درک و هم آغوشی با آنها گاهی وقتها از رنگ روغن و بوم نقاشی استفاده کردم گاهی از پوست حیوانات قربانی شده و گاهی از بازیافت محیط اطرافم مثل پاپیه ماشه و...
عمل بازیافت در فرهنگ دریا نشینی امری دیرینه و گاها شغل محسوب میشده. (در فیلم دونده هم اشاراتی بهش شده)
به این خاطر هم از این متریال استفاده کردم که یادآور چرخهی طبیعت هم هست.
آب، کاغذ، هوا، خشکی و بافتی که در نهایت یادآور کلوتهـا، مرجـانهـا و ... در محیط اطرافم میباشد.
آنچه که مخاطب باید آن را احساس کند درک هارمونی فضاست با اثر به صورتی که رازگونگی آنهـا تشخص پیداکنـد (از این حیث رابطه نور فضا با اثر اهمیت دارد) از همین بابت نیز حفرهها در آثارم نهتنها قدرت هراسآوری از مرگ را تداعی میکنند از وجهی به زندگی و قدرت خلق نیز اشاره دارند (آفرینش از خلاء در اسطورههـا.)
مخاطب به روال مرسوم ضرورت ندارد که دریافتی حسی از جنس شادی یا غم دریافت کنند شاید آنچه اهمیت خاصی می یابد حس حضور در برابر اثر است.
فاطی سیرفی