20 دى تا 20 بهمن 1402
بیانیهی نمایش:
فرم به سه شکل - آزاد، هندسی، الگویی - در کارهایم نمود پیدا کرده. این سه در دورههای مختلف گاه در کنار هم قرار گرفتهاند، گاه ادغام شدهاند، و گاه یکی میدان را ربوده.
چرخشی در فرایند نقاشی ام در سال ۱۳۸۸ رخ داد.///
اگر تا پیش از آن به دنبال پیدا کردن جایگاه انسان در طبیعت، اگر در پی بیرون کشیدن طبیعت از دل انسان، جویش انسان در بستر طبیعیاش بودم، به «زایش» رسیدم.
فرم از بند دلالت به انسان و طبیعت آزاد شد. به نشانهای بدل شد - قائم به خود، خودبسنده، دربرگیرنده، تابع نیروهای پیدا و ناپیدای پیرامونش - چون گردباد.
طبیعت قانون ندارد. سلسله روابط علی دارد که در هر گردش نظمی نو میآفریند. قانون راهیست برای کنار آمدن انسان با صفتناپذیری اشکال در طبیعت، برای مهار تنوع خیرهکننده و سیالیتشان. نظم پایدار خواستیست انسانی. هستی نظمیست ناپایدار.
شهر با خیابانها، خطوط عابر پیاده، ساختمانها، نهرها و چهاردیواری نظم هندسی را به زندگیام میآورد. نظم هندسی با تکرار امنیت را القاء میکند همزمان که ملال میآورد.
هنر تزئینی برایم راهیست برای دلپذیر کردن تکرار و آوردن بازی به بستر زندگی، در خانه و در محل کار.
نقوش دیرآشنا در امتداد دیوارهای دیرها و عبادتگاهها در گستره فرش و گلیم، در نسخههای خطی با موتیفهای برگرفته از طبیعت فرم را از ملال نظم هندسی میرهاند، زیبایی میآورم، بی آنکه دست از تکرار بردارد. هنر مدرن تلاشیست برای آزاد کردن فرم از بند الگوها و تکرار، شاید حتی از بند دوگانه زیبا و زشت.
کارهای نمایش فاندری سه وجه از رابطهام با محیط پیرامونی را بر ملا میکند.