icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.
نمایش آثار منوچهر معتبر
منوچهر معتبر - نمایشگاه فردی

22 دى تا 4 بهمن 1401

نمایش آثار منوچهر معتبر

بیانیه نمایش:

بیوگرافی: منوچهر معتبر چه زمانی که گلدان‌های شمعدانی لبه پله را کشید و چه آن وقت که به انقلاب و جنگ واکنش نشان داد و چه بعدا که ونوس‌هایش چادر پوشیدند، صندلی‌اش را رها نکرد و نگذاشت غباری بر آیینه‌اش بنشیند تا اون بتواند هزاران بار در آیینه خیالش به‌دنبال خویشتن خویش بگردد. شاید جای آن منتقدی که چهل سال پیش خبر از آینده جوانکی داد که کوچه‌ها را نقاشی می‌کرد و نوشت که ما در آینده از منوچهر معتبر جوان بیشتر خواهیم شنید، خالی باشد تا برایمان بگوید آن زمان چه دید که چنین پیش‌بینی کرد.معتبر در حدفاصل تصویر درون آیینه و صورت خویش، به دنبال خود آیینه می‌گردد و از سال ۱۳۴۵ تاکنون یک چیز در این جستجو، ثابت باقی مانده است؛ او هم‌چنان با شمع‌‌دانی‌هایش زندگی می‌ند و به آن‌ها آب می‌دهد.///

در ۱۳۵۰ عازم آمریکا شد تا در کلاس‌های طراحی “انجمن هنری دانشجویان” در نیویورک ثبت نام کند. در این مدرسه طراحی توسط اساتید بسیار مجربی آموزش داده می‌شد و دانشجویانی از کشورهای مختلف حضور داشتند. در مدت شش ماهی که به طور فشرده کلاس ادامه یافت، دانشجویان بیش از هر کاری به طراحی و مطالعه روی بدن انسان می‌پرداختند.حضورش در نیویورک برای وی فرصت مناسبی جهت گشت و گذار در موزه‌ها و گالری‌ها فراهم کرد تا با نقاشی معاصر جهان بیشتر آشنا شود. “در سفر اول به آمریکا، با کارهای “ادوارد هاپر” آشنا شدم. فضای خلوت و سکوت آثارش، راحتی در اجرای کارها و سایه‌روشن هایی که گذاشته بود، مرا به راحتی شیفته خود کردند. در همین سفرها بود که با کارهای “اَندرو وایِت” و “فرانسیس بیکن” نیز مواجه شدم و هر کدام به نوعی مرا مجذوب خود کردند.”

معتبر در گفتگویی می‌گوید:

” … احساس من این است که تمام فضای ما خاکستری شده است سیاه شده است و همه آدم ها زیر خیمه اندوه زندگی می‌کنند. من دلم می‌خواهد آن ها مرگ را در نزدیکی خود ببینند و احساس کنند، تا قدر لحظات حیات را بیشتر بدانند و آواز شوری را که در متن زندگی جریان دارد، بشنوند و باور کنند.” “رنگ در کارهایم غیر از اهمیت زیباشناختی، نقش دیگری نیز به عهده دارد. به عبارتی علاوه بر این که فضای خاکستری کارهایم را می‌شکنند گاه نقش نمادین نیز می‌یابند. سبز نماد مذهب و قرمز نماد خشونت. همچنین به کارهایم، روزنه‌ای برای تنفس می‌دهند. علاوه بر این‌ها، استفاده مختصر از رنگ، بر سیاهی‌ها و غیبت رنگ‌ها تاکید دارد. رنگ معمولا در پایان کار و در آخرین مرحله به گونه‌ای گذاشته می‌شود که به غیر از آن، رنگ دیگری نمی‌تواند جایگزین شود.”

در طراحی‌ها و نقاشی‌ها منوچهر معتبر، با وجود همه تغییر و تحولات آن از آغاز تاکنون ، خط سیر و به خصوص روحیه مشترکی را در همه آن‌ها می‌توان مشاهده کرد. موضوعاتی که به آن‌ها پرداخته بسیار محدودند: طبیعت بیجان شامل اشیایی بسیار معمولی و دم‌دست نظیر بطری، سطل، صندلی، کتری؛ کوچه و محلات قدیمی و خلوت، زنان چادری به تنهایی و یا در ترکیب‌هایی چندتایی و در حال پچ‌پچ و حرف‌های درگوشی، پیکره‌های ساکت و منفعل، برهنه‌های فاقد شهوت، و بیش از همه، خودنگاری‌هایش. حضور انسان به قدری در آثار معتبر قوی است که حتی در طبیعت بیجان‌هایش نیز می‌توان ردپای این انسان‌های غمگین و ساکت را یافت.اساسا انسان مهم‌ترین موضوع آثار وی از آغاز تاکنون بوده است. اما آدم‌های که او تصویر می‌کند، یا بسیار ساکتند و یا به آهستگی با یکدیگر در حال نجوا هستند. حتی فضاهای تهی از انسانی که تجسم می‌بخشد سرشار از سکوت هستند. گویی سکوت مهم‌ترین دغدغه او هست. تیرگی‌ها و مختصر رنگ‌های سرد و خاکستری اش نیز چنین سکوتی را تشدید می‌کنند. فقدان حرکت و سکون محض و سردی فضا در آثار معتبر، آدم‌ها را در موقعیت منفعل و گریز ناپذیر قرار داده‌اند. گویی همه در تقدیر مقدری گرفتار آمده و پذیرفته‌اند که تنها نظاره‌گر سرنوشت محتوم خویش باشند. او می‌گوید:“هنرمند باید در بطن جامعه باشد. باید چیزی از آن بگیرد و چیزی پس بدهد. وقتی آدم‌ها را می‌بینی که حتی لباس‌شان تیره و خاکستری است، وقتی لبخندی نمی‌بینی، طبیعتا اثر تو هم بازتابی از این شرایط خواهد بود.”

معتبر در پرداختن به آدم‌ها کمتر به نمایش کاراکتر خاصی می‌پردازد. در آثارش فرد مشخص و معینی را نشان نمی‌دهد، بلکه به نمایشی کلی از آن‌ها بسنده می‌کند. حتی به طبقه اجتماعی خاصی از مردم نیز نمی‌پردازد. در آثارش نه طبقات فرودست مطرح هستند و نه بالادست. آنچه برای او مهم می‌باشد انسان در معنای عام خود است. بدون هیچ‌گونه شعارپردازی به چیزی که انسان امروز در آن گرفتار شده، به تقدیر و سرنوشت گریزناپذیر و تنهایی و تلخی زندگی‌اش می‌پردازد.تنها کاراکتر مشخصی که وی بارها و بارها به آن پرداخته است، خودنگاری‌هایش هستند. معتبر در تمام دوران کاری‌اش، به دفعات از چهره خودش طراحی و نقاشی کرده است. اما همین خودنگاری‌ها، نیز بیانگر صورتی ساکت و درونی ملتهب‌اند. معتبر با سکوتی سرد و نگاه بهت زده و نامعلومش چه چیزی را نظاره‌گر آست؟ مشاهده‌گر دنیای بیرون و سرنوشت محتوم و حاکم بر آن است و یا با افکاری پراکنده در درون خود سیر می‌کند؟هنرمند امروز، انسانی‌ست که میان واقعیت فیزیکی و واقعیت متافیزیکی قرار گرفته است و باید قلمرو سیال هنر خود را بیابد. هنرمند خواه یا ناخواه  در کوران دورانی می‌زید که در آن زندگی می‌کند. می‌داند هزاران انسان دیگر در رویاها و آرمان‌های خود با او شریک‌اند. می‌بیند که انسان‌ها بیش از آن‌چه با هم تفاوت داشته باشند، هم‌سان‌اند و آن‌چه انسان‌ها را به هم پیوند می‌دهد و یک‌پارچه می‌کند پرتوان‌تر از عواملی است که آنان را از هم می‌گسلد و پذیرفته است که هنر ابزاری برای پیوند دادن انسان‌هاست. هنرمند یک روشنفکر منزوی نیست چرا که خود مصرف‌کننده‌ی فرهنگ عامه است و باید آن‌چه  پدید می‌آورد در اعتلای این فرهنگ نقش داشته باشد.آن‌چه چهره‌ی هنر منوچهر معتبر را مشخص می‌کند، همین قلمرو سیال و مرزهای میان ملموس و نامرئی است. معتبر شکل نقاشی خود را نیز با این قلمرو اندیشه وفق داد و آن چه را که برای تماشا می‌گذارد چیزی میان طراحی و نقاشی است. و پیداست که بر طراحی دقیق تاکید می‌ورزد. طراحی برای معتبر کشف و شهود است. او را ناگزیر می‌کند تا با دقت در مضمونی که در برابر اوست بنگرد، ان را در ذهن خود تشریح کند، با سنجه‌های خود بسنجد و بازسازی کند. و همه چیز در گرو این دیدن است و هر طرح او ثبت دیده‌ها و نادیده‌ها، ملموس و ناملموس‌هاست.

در همه جای نقاشی‌های منوچهر معتبر صدای سکوت سنگین و رسوب‌کرده به گوش می‌رسد و همواره در زیر آخرین لایه است که نادیدنی‌ها و نقاشی‌نشدنی‌ها قرار دارند، درست مانند چیزهایی که در پس پشت پلک‌های بسته دیده می‌شوند، آخرین لایه‌ایی که از آن پس حقیقت آغاز می‌شود. در سراسر تاریخ هنر همگانی‌ترین مضمون برای نقاشی، نقش انسان و مسائل انسانی بوده است. در نقاشی‌های معتبر انسان‌ها یا ساکت‌ و نگران و چشم به راه‌اند یا اشیاء نشان از هجرت و غیبت دارند. در جهانی که هرساعت هزاران انسان بر اثر حوادث سیاسی و اجتماعی به مشام برسد غنیمت است و دست‌کارهای نقاشی که به رنگ‌مالی‌های بازارپسند و طبیعت بی‌جان‌های آرمان‌شهری و زباله‌های نگارخانه‌ای نپردازد، ستودنی است. معتبر با گزینش رنگ سیاه بر همین غیبت تاکید می‌ورزد و رنگ سیاه مسلط بر نقاشی‌های او به شکلی نمادین نشانه‌ی غیبت و عدم حضور رنگ‌های دیگر است.         

 

نمای چیدمان

bktop