مینا نادری
24 تير تا 4 مرداد 1401
استیتمنت نمایش :
مینا نادری :
همیشه یک حیاط یا باغ بزرگ در آستانهی پایان یک جشن، فضای وهمانگیزی داشته، شبیه یک رویای نیمه تمام، یک آرزوی از دست رفته؛ وضعیتی ناپایدار که صورت محیط و اشیا در آن معرف موقعیت زیستی و نشانهای عادی آنها نیست.
کامبیز صفاری :
دیدن منظرهای زیبا و یا لحظهای دلنشین، اولین برداشت ما از تجربۀ لحظه است، که میتواند به خاطرهای بدل شود. اما حرکتِ زمان همه چیز را دچار تغییر و دگرگونی، و گاهی نیز آشفتگی میکند. و گویی تنها تغییر، همواره ثابت است. خاطرات ما نیز دستخوش تغییرات و فرسایش است، مرزی میان روایت و تعلیق و فراموشی. پس جنس و یا رنگوبوی متفاوتی از واقعیت کنونی همان لحظه، یا افراد را در خود دارد. گویی مرگ خاطرههای دلنشین، تنها با خطوط و رنگهای ساده در ذهن ما شکل میگیرد، رنگها و خطوطی که از خود ردی نامحسوس به جا میگذارد و فضا را با عدم حضور در میآمیزد.