«احتیاط»، دست را از حرکت باز میدارد و تکیه بر «مهارت»، اجازه تخیل و کشف قلمروهای نادیدنی ذهن را نمیدهد؛ از این رو جرأت یا به بیان متعالی، سرمستیِ تجربهگری و نهراسیدن از اصطلاح درستِ «اشتباه کردن» شاید از نیرومندترین ویژگیهای آثار هنری دوره دانشجویی باشد که در هر مرحلهای از زندگی هنری باید حفظ شود. کنجکاوی و روشهای آفرینندگی متغیر در سایه اندیشه ورزی که ریشه در همین دوران دارد، میتواند به واقعیتی تبدیل شود تا ابعاد تازهای را برای هنرمند فراهم سازد که لازمه آزادی در هنر است. تاکید بر مهارت ورزی در ایجاد تجارب تجسمی پیش یافتهِ تکراری، بجای تمرینهای «درست دیدن» و شتابزدگی، امروزه به عنوان آفتهای پنهان در روند آموزشهای دانشگاهی است؛ چرا که پیدایش هنر نیز مانند هر پدیده دیگری باید سیر تکوین و پالایش خود را طی کند تا به موقع به شکوفایی و غنای لازم برسد و بی آنکه بدنبال نتیجه باشد به انضباط هنری درآید. تاثیر رسانهها و هجوم تصویرهای گوناگونِ ناخوانده بر ذهن هنرجوی امروزی امری گریز ناپذیر است که ویژگیهای زیست بوم را هم دستخوش تغییر قرار داده است و هنرجویان بیش از آنکه طرز برخورد با رسانههای تجسمی و نظم آن را از «خودِ حقیقی» باز بیابند آن را در هیاهوی این جهان تصاویرِ لحظهای میطلبند. رسیدن به خود در این شرایط جز با تجربهگری مستقیم، افزایش دامنه بینش نسبت به تاریخ هنر، فرهنگ و «جهان زیست» میسر نخواهد شد که بسترسازی آن بر عهده نهادها و مراکز هنری و دانشگاهی است.