«باغ محصور» تلاشی است جهت بازخوانی طبیعت زمینی به مثابه یک وضعیت. در راستای صورت بندی ارائه شده، در ابتدای راه با دو مفهوم تکنیکی و زیباشناختی مواجهه داشتم؛ اولی به معنای چالش با ماده کار و دومی نحوه سازماندهی آن: چگونگی جدا کردن عناصر از بستر اصلی و معنا بخشی مجدد. بر همین رهیافت، حتی الامکان از ارائه تصاویر ارگانیک از مفهوم پردیس اجتناب کردم و بر ماهیت قطعه گون امر واقع با استفاده از تصویرهای مجزا که به طور مستقل و خودآیین و بدون ارجاع به کلیت اثر قابلیت فهم و تأویل داشتند، متمرکز شدم. باغ محصور حاصل هم نشینی تصاویر مستقلی است منفک از حرکت زمان، که در حضور در لحظه خود رویت و درک می شوند؛ هم چون وضعیت ستارگان در یک «منظومه».