در مجموعهی «دیدار به قیامت» چهره، نقش مایۀ اصلی و یکی از عوامل روشن و اصلی تولید معنا است. این چهره که به نظر میرسد در وهلۀ اول اِرجاع به دنیای طبیعی دارد (پرترۀ صادق هدایت)، در هنرِ آسانلو به واسطۀ تصویرسازیهای متعدد، تجسم و احساس تغییر میکند. مادۀ بیان که از طریق تصویر، دارای صورتهای مختلف میگردد رنگ است که گاهی با قلممو ، گاه با کاردک، گاهی با انگشت روی بوم کشیده شده و به احساس هنرمند وابسته میباشد. فضای تصویری ساخته شده مربوط به گفتهپردازی خاص هنرمند بوده و ارجاع دقیقی به بیرون نیست، بلکه دنیای ارجاعی خودش را در تخیل و روان گفتهپرداز دارد که سعی میکند از تصویر صادق هدایت در عالم واقع فاصله بگیرد.///
تصویر چهره در این آثار، یعنی «اویی» خلق شده که نه تنها در حالت انفصال با من هنرمند است، بلکه سعی دارد در حالت انفصال با چهرۀ اصلی باشد.
بخشی از مقالهی «زیبایی شناسی چهره در گفتهپردازی هنری» مرضیه اطهاری نیکعزم