دوستانی که من را میشناسند میدانند که خیلی سالست پالت من خشک نشده ولی همیشه کار در استودیو برای من با اندوهی درونی همراه بود، در دو سال اخیر در تنهایی قرنطینه فرصت کردم تا به خودم رجوع کنم و به گلخانهی کنار استودیو و در نهایت شادمانی را در کار خودم پیدا کردم؛ من آنچه نبودم که نشان میدادم بلکه چیزی بودم که تلاش میکردم نشان بدهم و این همیشه مرا از درون غمزده میکرد، زمانی که توانستم در نقاشی از آنچه باید میگفتم به شیوه گفتن پناه ببرم این اتفاق رخ داد. گلهای گلخانه برای من زیبا نشده بودند آنها با وجود داشتن خودشان در صلح بودند و در نتیجه از درون به سرخوشی رسیده بودند. سعی کردم اندوهم را برای خودم نگه دارم و به شما چیزهایی از شادمانی و شعف خودم نشان بدهم. این کاری ست که فعلا مقدور من است. هر چه پیش رفتم اندوه در خود من گم شد.
حسین تمجید