مجموعه "زمین" دعوت به نگریستن است؛ بازآشنایی زیباشناختی خانهای است که در آن زاده شدهایم و خواهیم مُرد. ایستادن در برابر هر قاب چونان ایستادن در میانهی زمان-مکانِ ناپایدار و کوتاه زندگی است. این مجموعه درنگی ویژه و برگزیده در لحظات به تماشا نشستن است، همسانِ فرصتِ کوتاهِ زیستن میان دو حادثهی شگرف زندگی، زادن و مردن. در این درام عجیب و در میان این آغاز و پایان ناگزیر، تنها فرصت سیزیفوسی ما در فرود آمدن از کوه، نظارهگری تصویر حیرتانگیز طبیعت در رخداد لحظه به لحظهیِ «شدن» آن، و احضار تمامی تداعیهایی از زیستِ ماست که در این خانه ممکن بوده است.///
بودن، عمل کردن و مردن، همان خَرسنگی است که از سراشیب بالا می بریم، به قله میرسانیم، رها می کنیم و خود شتابان به کوهپایه فرو خواهد غلتید. اما زمین، با زمین-بودگیاش تنها صحنهی وقوعِ این فعل ناگزیر نیست، عرصهای است که خود را در تجلی باشکوهش به وجود و حواسِ ما عرضه میکند، خواه در بیحسیِ مفرط و عادتزدهی ما محو و یا در بیداری حسی ما از نو زاده و آشکار شود. در این مجموعه فراخوانِ حسی مهمی به درک مادیتِ زمین وجود دارد که میانجی تجربتی مایل به معنایابی است. بازگشت به این اصالتِ مفهومی است که سخن گفتن از معنای زمین بدون دیدنِ دوباره و آگاهانهی آن کفایت نخواهد کرد.
سعید اسدی