زندگی در دنیای امروز یعنی مواجهه با سویههای هراسآور واقعیات اجتماعی که بسیاری از آنها ناشی از تقابل فردیت هر کدام از ما با جامعه است. دشواری رویارویی با این حقیقت دهشتناک که مدام به خود و دیگران دروغ میگوییم و از آن بدتر گویی چارهای جز این دروغبافی نداریم، ما را به انزوا کشانیده است. در همین تنهایی است که آنچه را پیش روی ماست کتمان میکنیم و موهومات حاصل از این کتمان را باور میکنیم. این امر پس پشت نقاب روزمرگی و لذتها و شادمانیهای آنی پنهان میشود تا ما با آسودگی خاطری نه چندان پایدار بازیهای روزانه را از سر بگیریم. چنین است که حسرتها و تضادهای سرکوب شده آنجایی سر بر میآورند که نباید و نتیجه جز شکست نخواهد بود.
اینها دغدغههای آیلار محمدی است که انگار تصویر کردن آن چاره دیگری نداشته؛ او میخواسته وضعیت حماقتبار ناشی از خشونت و پنهانکاری آدمی را به نمایش بگذارد، بلکه تلنگری باشد به اذهانی که همچون او نگران وضع موجود هستند. هر چند که آثار او با چاشنی طنز و کنایه همراه هستند، اما گویی هر تصویر پاسخی مجعول به پرسشی هولناک است.
زروان روحبخشان