دربارهی نمایش الهام یزدانیان در گالری اُ
23 آذر 1400مهر و آبان امسال گالری اُ میزبان مجموعهی آثار الهام یزدانیان (متولد ۱۳۵۸) با عنوان «فرم نامشخص» بود. یزدانیان کار هنری حرفهای خود را از اوایل دههی هشتاد آغار کرد. آثار وی پیش از این در نمایشهای گروهی و انفرادی بسیاری به نمايش درآمده است.
مجموعهی «فرم نامشخص» شامل آثار نقاشی، طراحی، کلاژ و حجم است که در اندازهها و چیدمانهای متفاوتی ساخته و پرداخته شده و یزدانیان آنها را در طول دههی اخیر تولید کرده است. آثار به گونههای مختلفی در فضای گالری چیدمان شدهاند. با ورود به محیط گالری با کلاژهایی از متنها، عکسها و قطعاتی از مجلات بعضاً هنری مواجه میشویم که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و وجه مشترک آنها نامفهومی، سیاه شدن اجزا و قطعهگون بودن آنهاست. این چیدمان در ادامه به طراحیها، نقاشیها و آثار حجمی ختم میشود. از دور که به آنها نگاه کنیم، عنصر مشترکی که توجه را جلب میکند و با تمام توان خود را نشان میدهد، رنگ سیاه و تنالیتههای خاکستری حاضر در تمام آثار فارغ از تکنیک و مدیوم آنهاست. آثار بهحالتی قطعهقطعه در کنار هم جای گرفتهاند و این قطعات تاریک به گونهای نمایان میشوند که انگار مشغول کامل کردن یکدیگرند.
مجموعهی «فرم نامشخص» عرصهی حکمرانی سیاهیهاست. آنها دیگر بهدنبال تعامل با نور و روشنایی نیستند، بهعبارتی انتظار پیشفرض از مواجهی نور با تاریکی را برآورده نمیکنند. سیاهی همهجا را فتح کرده و مجالی برای نور و رنگها باقی نگذاشته است. عکسها همه با سیاهی پوشانده شدهاند، متنها ناپیدا و در مواقعی که کلمات و حروف در آنها مشخص میشود؛ از میانه آغاز و بیپایاناند، بهگونهای که نمیتوان از شروع و پایان آنها سر درآورد و خط سیری منطقی در آنها پیدا کرد. آنها بهدنبال نشان ندادن هستند و بهاجبار توسط هنرمند مخدوش و تیره شدهاند تا مقابل نسبتدادهشدن به چیزی مشخص مقاومت کنند.
طراحیها و نقاشیها نیز همینرویه را گستردهتر ادامه میدهند. آنها از راهروها، درهای نیمهباز و همچنین صندلی و مبلهایی تکافتاده در گوشهای، که چهبسا متروک بهنظر میرسد، پر شدهاند. در انتهای این راهروها و درها چیزی جز سیاهی دیده نمیشود و انگار این مسیرها و درهای نیمهباز قرار نیست به جایی برسند. حرکت همهی آنها از میانه و به سمت سیاهیست. مبلها و صندلیها از این حرکت به سمت تاریکی فارغاند و در سکون در حال محو شدن در سیاهی هستند. از طرفی با خرابهها و بقایای بناهایی ویران نیز طرفیم که فرجام آنها جز قرار گرفتن در بستری تاریک نیست.
یزدانیان این سفر به دل تاریکی را با آثار حجم خود نیز ادامه میدهد. حجمها تکههایی با اشکال نامنظم هستند که بخش دیگری از مجموعهی «فرم نامشخص» را میسازند. آنها نیز اغلب سیاه و به تیرگی گرویدهاند و بخشی دیگری از آنها فلزاتی زنگزده و در معرض نابودی قرار گرفته است.
آثار مجموعهی فرم نامشخص بهقدری در این فضای تیره محو شدهاند که به بیان خود علاقهای ندارند. پلهها، راهروها، بقایا، فیگورها و... همه از نهایت ویرانی دم میزنند و در این ویرانی بهدنبال چیزی برای عیان ساختن نمیگردند. از طرفی خاکستریهای روشن و نقاطی که انگار نور بر آنها افتاده بهقدری محدود و مرده بهنظر میرسند که نه تنها به روزنهی نوری نمیمانند، بلکه علیه خود قیام میکنند؛ بهگونهای که در لحظهای بعد ازبینرفته و خاموش میشوند.
یزدانیان با مجموعهی «فرم نامشخص» به دل سیاهی و تاریکی زده و از آن صحبت میکند. بستری که ورود و مواجهه با آن همانا با گم شدن در آن برابری میکند و مخاطب را در مسیری پر شده از بقایای پس از نابودی رها میسازد.