1 روز تا گشایش
12 دى تا 26 دى 1404
بیانیهی نمایش:
بال هایش را میگشاید و پشت پنجره آپارتمان کوچکم لنگر میاندازد. تماشایم میکند. تقلای بیهوده هر روزهام را تماشا میکند.
گاهی تصور میکنم تک تک حرکاتم را میپاید و تحت نظرم دارد. شاید هم دوباره خیالاتی شدهام و پرنده زبان بسته منتظر است تا ته مانده برنج ناهارم را خیرات کنم. پلک میزنم. پلک میزند.
بالهایم را میگشایم و پشت پنجره خاکگرفته این آپارتمان پنجاه و چند متری میایستم.
گاهی تصور میکنم که نظارهگر چیزی جز بازتاب تصویر خودم در شیشه پنجرهی آپارتمانم نیستم؛ یک پرنده غولپیکر که تک تک حرکات خود را زیر نظر دارد، پرندهای غولپیکر در انتظار غروب آفتاب و پایان یک روز مزخرف دیگر.