25 مهر تا 14 آذر 1404
بیانیهی نمایش:
نمایش آویختهها در مورد عملِ آویختن اثر هنری است؛ آثاری که به شکلی ساخته شدهاند تا بر روی دیوار بروند. (بهطور واضحتر، در پشت کار لبه یا سیمی وجود دارد که بتوان آن را روی میخی یا پیچی آویزان کرد.)
این نمایش اصراری است بر آویخته شدن در کنار دیگری، جایی که اگر میان آثار دو هنرمند اشتراکات ریز و درشتِ معنایی یا شکلی وجود نداشته باشد، کار بهتر پیش میرود. برای ما همین کنار هم قرار گرفتن بهتنهایی کافی است؛ شکلی از نمایشگاهسازی که وجهِ اشتراک آثار در نمایش، «بههمآمدن»شان است.
آثار زنوز و انصاری نه اشتراک معنایی دقیقی با یکدیگر دارند و نه در شکل ظاهری نقاط مشترک قابل لمسی. در واقع، تمام محتوای آثار هر دو هنرمند بهصورت جداگانه در کارهایشان باقی میماند. نمایشگاه نمیخواهد و نمیتواند محتوای کارها را از بین ببرد، اما میخواهد نوری بر بخش دیگری بتاباند که فقط در هنگام آویختن کارها اتفاق میافتد.///
در این نمایش، ما میلِ آویخته شدنشان در کنار یکدیگر را جدیتر گرفتیم و ارج نهادیم؛ انتخاب کردیم که این میل را پنهان نکنیم و از آن سخن بگوییم. این میلِ آویخته شدن، بیش از آنکه از هنرمندان برخاسته باشد، در ماهیت خودِ کارهاست. نقاشی اگر بر روی دیوار آویزان نشود، کجا برود؟
گاهی دو اثر متفاوت از دو هنرمند با خوراکهای فکریِ گوناگون نهتنها همدیگر را پس نمیزنند، بلکه حامیِ یکدیگرند و با کمک هم ذهن مخاطبشان را یاری میدهند.
با این حال، ما قرار نیست به معناهای پیدا و پنهانی که در لایههای کارها تعبیه شده است بپردازیم؛ آن بخش را به مخاطب میسپاریم تا تجربهی فردی خود را با هر اثر داشته باشد و تا دلش میخواهد محتوا استخراج کند که به وفور هم مییابد.
پیشفرض ما این است که گربهی نقاشیهای زهرا زنوز از مجسمههای دیواریِ علی انصاری بالا نمیرود و چنگ نمیزند، گرچه دلش میخواهد این کار را انجام دهد.
این نمایش با اولین برخوردها و صمیمیترین شکلِ مواجهه با یک نمایشگاه سروکار دارد. با اینکه جملاتی چون «این دوتا کار کنار هم قشنگ شدند»، «چقدر به اینجا میان!» یا «چقدر به همدیگه میان» در میان سطور متون رسمیِ نمایشگاهها جایی ندارند، اما از رایجترین جملهها میان مخاطباناند و بهخوبی رد و بدل میشوند (اگر واقعاً در کنار هم قشنگ شوند).
آدمها نیز زمانی که چیزی مشترک طلب میکنند، چندان به تفاوتهای خود اشاره نمیکنند. برای مثال، در لحظههایی از تاریخ، ملتهای گوناگون برای طلب آزادی از تفاوتهای فردی چشم پوشاندند و خواستار مطالبات جمعی شدند.
اما چون در ابعادی وسیعتر رخ میدهد، برای تجمع این آدمها کمتر از واژهی «قشنگ» استفاده میکنیم و بهجای آن «شکوه» یا «باشکوه» را به کار میبریم.
حالا مطالبهی مشترک نقاشیهای زنوز و مجسمههای انصاری این است که آویخته شوند؛ گویی تصمیم گرفتهاند تفاوتهایشان را تا حدی نادیده بگیرند و در مسیر سرنوشتشان قدم بردارند. آنها ساخته شدهاند که آویخته شوند، و در این لحظه هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند و به هم میان.
هنرمندان
در این نمایشگاه
علی عالمزاده انصاری