18 مهر تا 2 آبان 1404
بیانیه نمایش:
تعلیق زندگی گویا حوالت جغرافیایی ماست موقعیت میان ماندن و منجمد شدن، از روی طنز است که یکی از گرمترین مکانهای زمین در سرزمین ماست و ما منجمد روزمرگی و زیستی پلاستیکی و سرد و بیروح هستیم.
اضطراب بار هستی و جنگهای بیپایان عاقلان حریص ما را در وضعیتی قرار داده است که گویا حسد جهانی علیه این تمدن شکل گرفته.
هنر و تمدن ما در سرزمینهای بیابانی خود به زیست بشر رنگ داده و این توان مهرورزی گویا بر مذاق جهان جنگ سالار خوش نمیآید و رویای سلطه و درد آفرینی را در سر میپروراند.///
وضعیت موجود در تقابل و واکنش هنرمندان آنچنان شده که در مجموعه هنرمند جوان اسد بادهجانی میبینیم.
گل و مرغهایی پلاستیکی و فاقد روح عشق یا عشقهایی موقت و رمانتیک در چرخشی مادی و ماشینی اشارتی بینامتنی به هنر سنتی میزند.
اشارتی دال بر فقدان طبیعت و زندگی. استفاده از حجمهای واقعنما با لحنی دیجیتایز شده تصویر را به خدمت بیان مفهومی قرار داده و از زیبایی مادی به زیبایی معنوی عقل اعتلا یافته.
بادهجانی سوژهای همگانی و متداول را به ساحتی عقلی میبرد و سعی در ترجمه انتقادی وضعیت اجتماعی ما دارد.
لحن هنر انتقادی با آیکونهایی سنتی و ساختی بدیع باعث شکلگیری مجموعهای قابل بحث شده، استفاده از سهبعد نمایی معمارانه خود اشارت به هنرمندان پر فروش امروزه داشته و اشارتی اگزوتیک را نمایش میدهد اما فن و ایده بادهجانی خود امری بحث برانگیز است.
بادهجانی عناصر مکانیکی را تکریم کرده و هنر امروز را در سلطه تکنولوژی قرار میدهد.
هنرمند نوید دورانی دیگری میدهد و گسترش سوژه درونی انسان به ساختار ابژههای تکنولوژیکی و مخلوط انسان-ماشین به عبارتی احساسات انسانی در سایه تعلق عقل ابزاری محو گردیده و اعتلای انسان در تارک اهداف تمدن قرار ندارد.
این چنین است که هیچ متن مقدسی با این گل و مرغ آراسته نمیشود و در طاقچه خانهای بر آب و نور قرار نمیگیرد.
جاوید رمضانی