زهرا حبیبیخسروشاهی
3 شهريور تا 10 شهريور 1402
بیانیهی نمایش:
مفهوم گمنامی و بینامی در گورها و لباس هایی که از ناکجاآباد به جهان زهرا فراخوانده شدهاند و آن فرم گرفتن زنانه در دوختن و ترمیم استخوانها ما را به عمق زخمی میبرد که انسانها در به گور سپردن پارهی تنشان تجربه میکنند.///
هنرمند با چهل تکه هایی از پارههای تن رنجی رنگارنگ را به دید میآورد استخوانهایی که قرار نیست با خاک پیوند بخورند بلکه قرار است چونان زخمی به چرک نشسته پرسشی تکان دهنده برکشند؛ کجایند آن پارههای تن؟
استفاده از متریال زنانه و سه بعدی شدن چهل تکههای دو بعدی در کنار بعد پرفورماتیو کار زهرا گویی امتداد سوگ را پدید میآورد سوگی به درون رفته و به ریشهها رسوخ کرده که در هیأت اثر هنری از نو فواره و فریاد میکشد.
زهرا خاموش است و همچون انسانی دندان بر جگر میگذارد و استخوانهای پارهی تن اش را چون عروسکهای کودکی دستساز از نو میسازد آن استخوانها آن عروسکهای کوچک خاموش گرد هم میآیند و به خاک سپرده می شوند تا در روندی چند باره از نو گور شکافته شود و استخوان عریان شود و تنی غایب را تدعی و تکرار نماید.
در این نمایشگاه
زهرا حبیبیخسروشاهی
زهرا حبیبیخسروشاهی
زهرا حبیبیخسروشاهی
زهرا حبیبیخسروشاهی