حمید عربی
26 خرداد تا 9 تير 1402
بیانیه نمایش:
تومای حواری با نگاهی بهت زده و پیشانی پرچین انگشتاش را در زخم پهلوی راستِ مسیح فرو کرده است تا بلکه به مدد این مکاشفه معجزه را باور کند. شاید از همین رو است که او را گاه تومای شکاک هم میخوانند؛ حواری که تنها با آزمودن زخم پهلوی مسیح معجزه ی عروج را باور میکند و نه به مدد ایمان. در نگاه کاراواجو، این نابغهی عصرباروک، تومای شکاک مرد میان سالِ عامی است که لباس روستانشینان را بر تن دارد و با نگاهی که حتی میتوان بلاهت آمیز خواند. انگشتاش را با تردید در زخم پهلوی مسیح فرو کرده تا باور کند که معجزه - به واقع - رخ داده؛ چشماناش از شگفتی گرد شدهاند و پیشانی اش از تردید عمیقترین چینها را برداشته است.
حمید عربی، اما به مانند یک هنرمند معاصر خود یا نزدیکانش را در مرکز آثار بزرگ اش نقاشی میکند. پس زمینهی آثارش انگار یادآور سقف کاخی شکوهمند از قرن هفده است یا محراب یک کلیسای باروک. او اما خودش یا نزدیکانش را در مرکز اثرش، در میانهی تردیدها، اعجابها، آزمونها یا پرسشها نشانده است؛ همچون هر کدام از ما که در میانهی تردیدها، اعجابها و پرسشهایمان ماندهایم. از تصویر آن حواری عامی که برای اطمینان به معجزه باید انگشتاش را - با شگفتی - در زخم پهلوی مسیح فرو میکرد چهار قرن، گذشته اما پرسشها و تردیدهای ما انگار همچنان همانهاست که بود و حمید عربی در این میانه ما را به تماشای نمایشی کمدی دعوت میکند که زندگی میخوانیماش با همهی تردیدها و پرسشهای بی پاسخاش .
حافظ روحانی خرداد ۱۴۰۲
در این نمایشگاه
حمید عربی
حمید عربی
حمید عربی
حمید عربی
حمید عربی
حمید عربی