20 خرداد تا 12 تير 1401
استیتمنت نمایش:
باغی که خزان ندارد; چرا که در بهارِ یاد من مدام از نو میروید.
درابتدا شاخههای بوته گیاه رزماری در گوشه باغچهمان بهانهای برای غوطهور شدن در تجربههای طراحانه بود. اما داستان از زمانی شروع شد که بوته پر شد از گلهای بنفش. تازه فهمیدم که زمان چقدر مهم است. برای از دست ندادن این طیفهای بنفش و سبز باید همه چیز را ثبت میکردم. بعد از آن، ترس از فراموشی برای من تجربه در جهان رنگها و اشکال بود. مجموعه پیش رو تلاشی است برای ثبتِ دریافت من از پدیدهای که فردا دیگر نیست. “باغ فراموشی” برای من جهانیست پرداخته شده با نقش گیاه برای نشان دادن اهمیت شکل و رنگ در به یاد آوردن.
در این نمایشگاه
ونوشه کاظمیان
ونوشه کاظمیان
ونوشه کاظمیان
ونوشه کاظمیان
ونوشه کاظمیان
ونوشه کاظمیان