مجموعهی پیش رو، تصویر دختر جوان نشسته با گلی در دست، الهام گرفته از اثر میرزا علی در عصر طلایی صفوی، (قرن شانزدهم) است. تصویری که شروع کار من به عنوان یک هنرمند در ۸ سالگی است. من نقاشی را با کشیدن این و سایر تصاویر به سبک مشابه یاد گرفتم. ///
ایده اجرای این مجموعه (چهلوسه پرتره روایتگر) وقتی به ذهنم رسید که بعد از سالها دوباره به محلهی قدیمی خود سر زدم و دیدم که خانهمان و اتاقی که در آن به دنیا آمده بودم و جایگاه تمام خاطرات کودکیام بود، از بین رفته و به خاک، گل و آجرهای شکستهی قدیمی تبدیل شده است. فقط تکهای از دیوار هنوز آنجا بود؛ تا بتوانم خاطرات کودکیام از گل های زیبای گچی را زنده کنم. این خانه در یکی از قدیمیترین محلههای شهر، دقیقاً پشت یکی از شاهکارهای معماری باشکوه سلسله صفویه، قرار داشت. از آن محلهی آرام و دلربا با کوچههای پر پیچوخم، که همه را به هم نزدیک میکرد، فقط تنهی درخت خشکیدهای باقی مانده بود و دیگر هیچ.
مجموعهی ۴۳ عکس مختلف از یک دختر جوان، بخشی از خاطرات من یا گفتگوی تصادفی با خودم، دربارهی تمام ۵۰ سال تجربهی زیست من است که البته بدون تعهد به زیباییشناسی، ترکیبی نمادین از زندگی من و چهل سال تبعید ناخواسته است.
تقدیم به تمام زنان جسور که مدام دیوارها را می خراشند.