دستمال کاغذی حکم برگهی طراحی را پیدا کرد و سوزن حکم قلم و نخها حکم طرحهای ذهنی من. سونات معمولاً در دو یا چهار موومان که همه در یک کلید قرار دارند، ولی از لحاظ درونمایه متفاوت هستند، تصنیف میشود و مجموعهی پیش رو، سوناتی است که من به صورت انفرادی و در انفرادی زندگیم نواختم؛ اما از جنس پاتتیکش(حزنانگیز).
در دورهای چندساله، حزن (پاتتیک) مرا مثل هر آدمی در برگرفت و باعث شد بیشتر چشمم به دستمالهای کاغذی بیافتد. در دورهای چند ساله، دردی تیز بر وجودم فرو نشست و تکرار شد؛ مثل سوزنی که به خودت بزنی یا بزنند در یک کلید ولی با درون مایهای متفاوت و این حزن و درد، درهم و برهم و باهم به میزان آمدن و رفتنشان دوخته میشدند، درست شبیه یک تکه دوخت بیهدف بر روی دیوار و این نام همگامترین و هم معنیترین نامی بود که میتوانستم برگزینم.
راضیه اعرابی