در سال ۱۳۹۸، پیش از آغاز روزگار بیماری همه گیر، استاد محمد احصائی خوشنویسی یک قرآن با خط محقق بر برگهایی بزرگ را به پایان رساند. او نه سال با دست و اندام و بیگمان با دل و با سری که برای خوشنویسی آن کار سترگ بایسته بود، شایسته آن را به پایان برد. او باید اینک به نستعلیق، که با خندهای فروتنانه به گونهی نیشخندی به خود میگوید «تخصص» اوست، باز گردد. باید دستش را به گفتهی خودش «کوک» کند، «گرم» کند. دوباره نشست درست اندامش را بیابد. او در «شبهای کرونا»، «در قرنطینه»، در «حصر خانگی»، در هنگامی که از هشتاد سالگی گذر کرده است، برای بازگشت به توانایی دستش برای نگاشتن نستعلیق، مانند یک بچهی تازه رسیده مشق میکند. هر روز و هر شب برگها را سیاه میکند و می نویسد و مینویسد. که خوشتر بنویسد. با فروتنی با شیفتگی. آنچه در این نمایش میبینید شماری از مشق هاییست که از زمستان ۱۳۹۸ آغاز شده است. احصائی خود آنها را «مشق شبهای کرونایی» میخواند. او در سراسر این رشته به سرشت مشق کردن پایبند بوده است. از این که این گروه از کارش چیزی جز این انگاشته شود بسیار دوری کرده است.