آثار این مجموعه ابتدا بدون تكيه بر موضوع محوری و در مسیر نخستین برخوردهای جدی علی بهارلو با اندام و پرتره انسانی، با به کارگیری متریال پاپیه ماشه (خميركاغذ) و با الهام از مجسمههای مفرغی و سفالی ایران باستان و نقاشیهای ظروف سلجوقی و همين طور مجسمههای سنگی قبایل آفریقایی و آثار بدوی شكل گرفته است. این تجربهها به مرور در قالب داستانی از داستانهای مکتب خانهای به ثمر نشسته است. داستان بهرام و كل اندام، عاشقانهای مکتب خانهايست كه سرچشمهی اصلی آن سنت قصه گویی شفاهی بوده. مجسمههای این مجموعه یازده قاب از این داستان کهن را به تصویر می کشند که به سیاق نقالانه در هرکدام دخل و تصرفهایی گاه به نفع مجسمه و که بنا به سلیقه و تخیل سازنده - صورت گرفته است.///
جدا از جای گرفتن مجسمهها درفرازهای این روایت، تلاش دربيان حالات درونی از طريق ميميک چهرهها (رويكرد اكسپرسيو) در این آثار دارای اهمیت است.
حالاتی که هنرمند بر آن بوده كه تلاطم ذهن و روح شخصيتها را در حالات مختلفی چون نبردها ايثار، عشق، فراق، وصال، نخوت و فروتنی بازنمایی کند و شاید همین خصلت وجه تمایزی باشد میان این آثار و آثار نمادین و کاربردیای که بهارلو در ابتدای مسیر هنریش از آنها الهام گرفته: "بهرام و گل اندام" به روایت هنرمندی از نسلی كه كماكان پژواک حكايات و افسانههای کهن عاميانه و نقل جانفشانی قهرمانان جاودان را در ذهن و خاطرهشان به وضوح میشنوند.