نامههایی از مَن رِی، هنرمند مشهور آمریکایی
15 ارديبهشت 1401امانوئل رادینسکی (1890 ـ 1976) یا من ری، یکی از شاخصترین هنرمندان آمریکایی است که بیشتر فعالیت هنری خود را در شهر پاریس انجام داده است. ری همواره آخرین دستآوردهای جنبشهای هنری اروپایی را در آثارش به کار میبست و او را یکی از اصلیترین اعضای جنبشهای دادا و سوررئالیسم به شمار میآورند. من ری فرزند نخست خانوادهی مهاجر روسی ـ یهودی بود و در جنوب فیلادلفیا، پنیسلوانیا، به دنیا آمد. در سال 1912 خانوادهی رادینسکی نامِخانوادگی خود را به «ری» تغییر دادند. ری در دورهی شهرت خود از نامِخانوادگی اصلیاش بسیار دوری میکرد و تأکید داشت که نامش از ابتدا همان «من ری» بوده است.

Man Ray. Self-Portrait with Camera. 1931. Gelatin silver print, 6 3/4 × 5 Gift of James Thrall Soby. © 2022 Man Ray Trust/Artists Rights Society (ARS), New York/ADAGP, Paris
من ری زندگی شخصی پرفرازونشیبی داشت. در سال 1914 با شاعر بلژیکی، آدون لاکروا، ازدواج کرد. نخستین نقاشیهای او را میتوان بازتابی از جنبههای مختلف جنبش کوبیسم دانست؛ اما آشنایی و دوستی با مارسل دوشان در سال 1915، هنرمندی که همواره مجذوب جنبشهای جدید و پیشرو بود، وی را از این مکتب دور کرد. پس از این دوستی، ری نقاشیها، پیکرهها و عکسهای بسیاری را بر مبنای آرای دادائیستها خلق کرد. او در سال 1917 همراه با دوشان و پیکابیا، جنبش دادا در نیویورک را بنیان گذاشت و ساخت کارهای هنری با شیوهی بههمچسبانی اشیای صنعتی را آغاز کرد.
در سال 1919 از همسرش جدا شد و در سال 1921 در پاریس سکونت کرد؛ جایی که بهطوراتفاقی عکاسی «ریوگرام» را ابداع کرد. من ری به تجربههای متنوع هنری در محافل پاریس پرداخت و در بدو ورود به این شهر شیفتهی آلیس پرین، مدل نقاشی معروف، شد. تصویر این زن را در تعدادی از عکسهای من ری از جمله «ستارهی دریا» میتوان دید.
وی را یکی از نوآورترین هنرمندان قرن بیستم در زمینهی عکاسی و مبدع شیوهی عکاسی بدون دوربین (ریوگرام یا پرتونگاشت) میدانند. او خلاف استفادهی سنتی از دوربین عکاسی، اشیا را بهصورت مستقیم روی کاغذ عکاسی میگذاشت و سپس کاغذ را در معرض تابش نور قرار میداد. تریستان تزارا، از مهمترین اعضای جنبشهای دادا و سوررئالیسم، این شیوه را «خلق خالص دادائیستی» خواند.
ری و دوشان بین سالهای 1920 تا 1923 مجموعهای از عکاسی دادائیستی را به ثبت رساندند. مدل پرترهها زنی به نام اروس سلاوی (Rrose Sélavy) بود. بعد از مدتی حقهی دادائیستی آنها فاش شد؛ اینکه سلاوی در واقع خودِ دوشان با پوشش و ظاهری زنانه است و این نام، بازی زبانی است از عبارت فرانسویِ «Erose c’est la vie» به معنای «عشق (شهوت) زندگی است»، که دوشان آن را برای خود برگزیده بود. شخصیتهای برجستهی دیگری چون پابلو پیکاسو، جیمز جویس، گرترود استاین، ژان کوکتو، سالوادور دالی و پگی گوگنهایم نیز در مقابل دوربین من ری نشستهاند.
نامهی اولی که در ادامهی این متن آمده، نامهایاست که من ری در سال 1929 خطاب به جولین ادوین لوی (1900 ـ 1982)، نقاش و مدرس هنر آمریکایی، نوشته و با لحنی دوستانه از مراسمی مربوط به شراب، که سال پیش با هم گذرانده بودند، یاد کرده است. ادوین لوی در آکادمی هنر پنیسیلوانیا هنر را فرا گرفت و از دوستان دوشان و ری و از حامیان جنبش دادا بود. در انتهای نامه دوستِ من ری، به نام سیریل، یک سطر اضافه کرده که در آن به پیری و گذر عمر اشاره کرده است. نقاشی من ری روی کاغذ نامه نیز با مفهوم پا به سن گذاشتن مرتبط است.
ری در سال 1929 رابطهی پنهانی را با عکاس سوررئالیست مشهور، لی میلر، آغاز کرد. این زوج تکنیک عکاسی «سولاریزسیون» را ابداع کردند؛ تکنیکی که در آن خورشید بهجای اینکه روشنترین قسمت تصویر باشد، در تیرهترین حالت خود ثبت میشود. این رابطه به طول نینجامید؛ چرا که میلر با مرد ثروتمند مصری ازدواج کرد و به مصر رفت. بر اساس نامههای موجود، من ری از سوز این عشق حتی اقدام به خودکشی نیز کرده بود.
ری با آغاز جنگ جهانی دوم از پاریس به ایالات متحد بازگشت؛ اما پس از جنگ و در سال 1951، دوباره ساکن پاریس شد. او در سال 1963 زندگینامهی خود به نام «خودنگاره» را به چاپ رساند. در نامهی دوم جزئیات بیشتری از این زندگینامه در دسترس است. این نامه را ری در سال 1961 برای آلیس بلونی ریوارد، مترجم و همسر تاریخِهنرنویس مشهور، جان ریوالد، نگاشته است. در این نامه که من ری آن را تایپ کرده، به این موضوع اشاره شده که آلیس آپارتمان خود در پاریس را به ری و یارش جولیت برونر، که بهتازگی جراحی داشته، اجاره داده است؛ چرا که استودیوی من ری در خیابان فرو (rue Férou) بهدلیل تعمیرات جاده و سروصدای آن برای کار یا زندگی نامناسب بوده است. در این زمان من ری در حال نگارشِ زندگینامهی خود به نام «خودنگاره» بوده است که قرار بود در سال 1963 منتشر شود؛ اما همکاری با آلیس ریوالد ثمری نداشت و این کتاب با ترجمهی آن گرین (Anne Guérin) در سال 1964 منتشر شد. در انتهای این نامه من ری به نامهای دوشان (مارسل و خواهر دوشان، سوزان) و ویلیام سی. سیتز، نقاش و مدرس هنر، اشاره میکند. سیتز نخستین کسی است که از دانشگاه پریسنتون دکتری هنر مدرن را دریافت کرد.
من ری در سال 1964 با جولیت برونر (1911 ـ 1991)، رقاص و مدل آمریکایی، ازدواج کرد. در یکی از نامههای عاشقانهای که از او بهجا مانده (نامهی سوم)، وی عبارت «دلتنگتم» را مکرر و پشتِهم نوشته است. با وجود اینکه مخاطب و تاریخ نامه مشخص نیست، گویا این نامه برای جولیت برونر نوشته شده است.

نامهی اول: نامهی من ری به جولین ادوین لوی:
26 ژوئن 1929
جولین عزیز،
برداشت انگور برای شراب سال پیش، 1928، یکی از بهترینها در 50 سال اخیر بود. و سیریل مشتاقانه منتظر است که شراب کمی جا بیفتد. شرابهای دیگر در خمرهی کوچکی در کلوس د ووگو {Clos de Vougeot، مکانی در فرانسه که تاکستانهای معروفی دارد و برای ساخت شراب مناسب است} گذاشته شدند؛ یکی دو سالی صبر کند که ببیند جواب میدهد یا نه.
من اواخر تابستان به دنبال تو میآیم.
مَن مثل همیشه
برایم بنویس
هومر بوانز، 19 خیابان داگر، پاریس 14،
من این هفته به مدت 10 روز به بریتانی میروم.
نور آبی بلوار مونپارناس را پوشانده و گنجشکها در درختها جیکجیک میکنند و منتظر میوهاند.
جولین عزیز
1929 شد و هنوز یک شراب مانده، ما در حال پیر شدن هستیم و دیگر ریش میگذاریم و پیپ میکشیم.
سیریل. ای

نامهی دوم: نامهی من ری به آلیس بلونی ریوالد:
20 نوامبر 1961
پاریس
آلیس عزیز،
یادداشت و غلطگیرت {Korectype، بستهای از حروف الفبا برای اصلاح متن تایپشده که آن را بهصورت دانهای روی حرف اشتباه میچسباندند، این نام ظاهراً برند مشهوری از آن است} را دریافت کردم، ممنونم.
آپارتمان تو در اینجا محل استراحت خوبی است. من دو روز یکبار یا گاهی بیشتر، برای دریافت نامه یا قرار ملاقات به استودیوی خودم میروم، اما خیابان پر از ابزار بتنسازی و دریل است؛ کار کردن ممکن نیست {اشاره به سروصدای خیابان برای راهسازی و تعمیر}. کتابم را در خیابان لُپک مینویسم. عجلهای برای ترجمهی فصلی که نوشتم نیست. فکر کنم به تو گفتم که در حال بازنویسی هستم و قصد دارم آن را دوسوم کنم. قسمتهایی که رویش خط زدم را رد کن. چند صفحهای (برای نظر کلی) انجام خواهد شد یا حداقل یک ناشر فرانسوی آن را بخواند که ببینم کتابم چهطور به نظر میرسد.
به نظر میرسد که (گذراندن) یک بعدازظهر با سیتز و دوشانها باعث صمیمت شود، البته اگر ما هم حضور داشته باشیم.
بهترینها برای تو و جان
از طرف جولی و من
نامهی سوم: نامهی من ری برای معشوقش از پاریس
