«در بین» - شماره ۱ نخستین از مجموعه نمایشگاههایی است که از این پس با محوریت میزبانی همزمان چند نمایش انفرادی در کارخانه آرگو برگزار خواهد شد. از آغاز فعالیت بنیاد پژمان، همکاری با هنرمندان جوان، نوظهور و نیز آن دسته از هنرمندان که در میانه مسیر حرفهای خود هستند مورد توجه بوده؛ تا پیش از این اما امکان نمایش آثار آنها در کارخانه آرگو فراهم نشده است. این شماره از «در بین» شامل سه مجموعه مستقل از ندا سعیدی، علی میرعظیمی و محمد حسنزاده است که در عین استقلال هر کدام در قالب یک نمایش انفرادی و در سه فضای مجزای کارخانه آرگو در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد. این سه هنرمند اگرچه بهنسبت همنسلاند اما تجربههای حرفهای متفاوتی را تا به اینجا پشت سرگذاشتهاند. کنار هم نشستن این سه نمایش به مخاطب کمک میکند تا نسبت به جهان فکری این هنرمندان، تمایزات و نزدیکیهای فرمی و محتوایی در آثار ایشان و نیز تنوع و تکثر استفاده از مدیوم و متریال در کار هرکدام شناخت جامعتری حاصل کند.///
دو سایهی سبز
نمایش انفرادی ندا سعیدی
پروژهی «دو سایهی سبز» بخشی از رشته کارهایی است عمدتا متشکل از چیدمانهای چندرسانهای که هنرمند از سال ۱۳۹۴ مشغول آن بودهاست. پروژهها و چیدمانهای او هرکدام داستان خود را دارد و هر پروژه در بافتاری داستانمحور شکل میگیرد. با وجود این، نقطه عزیمت، فوریت و افکار پشت هر پروژه همراستا با تحقیقات، تجربیات شخصی و بررسیهای زیباشناسانه و نظری اوست. سعیدی در فعالیت هنری، قصهگو است. هدف او روایت «داستان/تاریخها (hi-stories)»ی مکان/فضاهایی خاص، از طریق اشیاء، مصالح و سامان فضایی آنهاست.
آثار او در این پروژه درازمدت به سؤالات محوری زیر میپردازد:
تبعات مدرنیزاسیون و صنعتیسازی بر محیط زیست و جامعه را چگونه میتوان در نسبت با مجسمه و فضا درک و ترجمه کرد؟ چگونه میتوان تجربیات خاص را از چشمانداز گروههای مختلف بهدرستی بیان کرد؟ از چه کلمات/زبانی باید استفاده کرد؟ «داستان/تاریخ» چگونه میتواند به مواد و فرم تبدیل و ترجمه شود؟ چگونه میتوانیم بدون استفاده از ابزار/روششناسی «راویان تاریخ » داستان بگوییم؟
به آوازِ تیرْ تیر
نمایش انفرادی علی میرعظیمی
''هستیشناسیِ حالحاضر فرایندی علمی-تخیلیست.'' این نقلقول اولین جمله از مقالهی فردریک جیمسون “The Aesthetics of Singularity” است. نوشتهای که در کنار طراحیای از سیا ارمجانی به نام Sound Towers و فیلم "قضیه شکل اول، شکل دوم" از عباس کیارستمی، راهی را پیشِ روی علی میرعظیمی باز کرد تا از خلال آن بتواند دربارهی بازهای خاص از زمان فکر کند که لحظهی حاضر صدایش میزنیم. حالحاضری که در نسبت با فرم دیگری از لحظه، دائما در حال فرمدهی به ژئوپلتیک معاصر است که هنرمند آنرا به لحظهی تماس میشناسد؛ ''توجه، توجه! علامتي را كه هماكنون میشنويد اعلام خطر يا وضعيت قرمز است و معنا و مفهوم آن، اين است كه…''
پروژهای که میرعظیمی در کارخانهی آرگو مشغول آمادهسازی آن است از طرفی با کاراکترهای مختلف صوت، گیرندههای شنوایی و پروسههای گوشدادن سروکار دارد و از طرف دیگر راههای مقابله یا بیاثر کردن آنها را به میان میآورد که همه پا در فرمهایی از نامرئی-شدن دارند. گو اینکه لحظهی حال دالانی از صوت است که بدون تجربهی شنوایی به اندیشه بر نمیآید.
نفت: ارتفاعِ عمق
نمایش انفرادی محمد حسنزاده
با کشف نفت در جنوب غربی ایران، جغرافیایی نفتی بوجود آمد که در دل آن محیطهای مصنوع شکل گرفت. شکلگیری این محیط مصنوع و مناسبات حاکم بر آن، اجتماعات شهری کوچکی را نیز بهوجود آورد. ساخت چنین محیطهایی تاثیرات شگرفی بر محیط و اقلیم گذاشت و بسیاری از مناسبات انسان محلی در جغرافیاهای نفتی را نیز تحت تاثیر قرار داده و به چالش کشید.
ایدهی اصلی پروژهی محمد حسنزاده در کارخانه آرگو، ریشه در همین مواجهات و تغییرات در مناطق جنوب غربی ایران دارد. پیکربندی جغرافیایی-تاریخی بهجا مانده بر محیطهای انسانی و طبیعی اقلیمی که سخت در برابر تغییر مقاومت کرده و آثار این مقاومت همچون جراحاتی ترمیمناپذیر در هر گوشه و کناری به چشم میآید. این پروژه، راههایی را آشکار میکند که به بیانی میتوانند نقطه تلاقی هنر، علم و پیشرفتهای تکنولوژیک به حساب آیند.
هنرمندان