icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

حاشیه‌نویسی بر اثری از غزاله هدایت

نویسنده : امیر اسفندیاری

«مار و نردبان» (۱۳۹۱) عنوان عکسی از غزاله هدایت است که پیشتر در نمایش گروهی «نقشه برداری شهری: فضای عمومی از طریق لنزهای معاصر» به نمایش‌گردانی گوهر دشتی ارائه شد. 
«مار و نردبان» نمایانگر تصویری از طنابی‌ست که از خروجی پایین کادر تا بالای آن ادامه دارد و از بالا نیز خارج گشته است. طناب در میانه‌ی راه در خود گره خورده است. در پس‌زمینه‌ی تصویر نمای دور (لانگ شات) از فضای شهری دیده می‌‌شود که نیمه‌ی بالایی آن را آسمان به‌خود اختصاص داده و در نیمه‌ی پایینی برج‌هایی به‌چشم می‌خورد که ارتفاع آن‌ها از درختان پیشی گرفته و سر به فلک کشیده‌اند.
تلاش شده در این نوشته «مار و نردبان» را از پیش‌زمینه‌ی آن (که مشخصاً بستری با محوریت فضای شهری و عمومی‌ست) جدا کرده و به وجوهی دیگر از آن (که ابعادی اسطوره‌ای به‌خود می‌گیرد) بپردازیم.
در اساطیرِ اغلبِ ملل، آسمان و زمین با یکدیگر پیوندی ازلی داشته‌اند. در بسیاری از این اسطوره‌ها جسمی واحد که نیم‌مذکر و نیم‌مؤنث بوده، پس از جدایی برای یگانگی دوباره در تکاپوست. در اساطیر بین‌النهرین پس از کشته شدن تیه‌مت (نخستین الهه، ایزدبانوی مادر) به دست مردوک، پیکر او به دو نیمه‌ی زمین و آسمان تقسیم می‌شود. این الگو در سایر ملل نیز به انواع مختلفی تولید شده است.
با بازگشت به اثر و توجه به بخش جلویی تصویر با طنابی مواجهیم که خطی متصل‌کننده بین پایین و بالای تصویر ایجاد کرده است. به‌عبارتی با طنابی روبه‌رو هستیم که آسمان و زمین را به یکدیگر وصل کرده یا به‌نوعی گره زده است. گره شکل‌گرفته از دل خود طناب ایجاد شده؛ گویی که طناب یک پیکره‌ی واحد را گره زده و این اتصال ازلی را بین زمین و آسمان ایجاد کرده است. در اینجا دیگر مرزی بین آسمان و زمین دیده نمی‌شود و هنرمند با گره زدن آنها به یکدیگر خط بین این‌دو گستره‌ی فرضی را از بین برده است.
مواجهه با «مار و نردبان» خارج از بستر اصلی‌اش، امکان بازگشتی مفصل به آن را فراهم می‌کند. این‌بار اما کارکرد ساختمان‌ها، درختان، زمین، آسمان و در نهایت طناب تغییر می‌کند و دامنه‌های دیگر را بر آن متصور می‌شود.


تصویر: غزاله هدایت | مار و نردبان | بازی آخر | 1391 | چاپ آرشیوی جوهرافشان

bktop