icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

«حقیقت این است که»

نویسنده : ساله شریفی

زمان خواندن : 3 دقیقه

نمایشی از آثار ارغوان خسروی، هنرمند ایرانی ساکن امریکا، با عنوان «حقیقت این است که» از بیست‌وچهارم دی‌ماه تا یکم اسفندماه سال 1400 در گالری کونیگ شهر برلین برپا شد. این نخستین نمایش انفرادی هنرمند در آلمان بود و 11 اثر با ساختاری بر پایه‌ی نقاشی در آن به‌تماشا گذاشته شد؛ نقاشی‌هایی که در آن‌ها علاوه‌بر ابزار و مواد معمول نقاشی، چیز‌هایی چون چوب، طناب، سیم، سیمان و... نیز به‌‌کار رفته است.

ارغوان خسروی | مطالعه | 1400 | اکریلیک روی بوم، پانل‌های چوبی، چوب بریده‌شده و طناب الاستیک | 123.5 × 160.5 × 6 سانتی‌متر

 

ارغوان خسروی اساساً هنرمندی معناگراست. او پهنه‌ی نقاشی‌ را فضایی مناسب برای بیان نقد‌ و اعتراض یافته است و در این راه از تکنیک و توانایی اجرایی‌ خود هم بهره‌ی تمام می‌برد. کلیت نقاشی‌های او ساختاری سوررئالیستی دارند؛ سوررئالیسمی که در راستای بیان پیام ایجاد شده است، نه‌صرفاً چیدمان چیزهای نامتجانس در کنار هم.

جان‌مایه‌ی مجموعه‌ی «حقیقت این است که» را تبعیض جنسیتی علیه زنان شکل داده است. خسروی در این آثار به‌طور مشخص بر محدودیت‌هایی که توسط مردان بر زنان (به‌خصوص در جوامع استبدادزده) تحمیل می‌شود، انگشت نهاده است. او در پیرنگ و معنای آثارش مفاهیمی از این دست را گنجانده و چون بر خوانده شدن معانی اصرار دارد، برای هر اثر عنوانی نیز برگزیده است که اشاراتی به فحوای هر نقاشی دارد. هنرمند علاوه‌بر رنگ و بوم، آن‌چه که بر معنای نقاشی‌هایش می‌افزاید را نیز در خدمت ایده درآورده است؛ از طناب‌هایی که یادآور بسته شدن‌ هستند و حتی زنجیر را تداعی می‌کنند، تا بند‌هایی طلایی‌رنگ که به رشته‌های نور تعبیر می‌شوند. به‌علاوه ظاهرِ فضای نمایشِ گالری با سقف بسیار بلند و دیوار‌های سیمانی، به‌نوعی فضا را برای خوانش هرچه بیش‌تر معنا در آثار فراهم می‌سازد.

 

ارغوان خسروی | معراج | 1400 | اکریلیک روی بوم، پانل‌های چوبی، طناب الاستیک | 120 × 80 × 6 سانتی‌متر

معنای نقاشی‌ها با نگاهی به عنوان هر اثر واضح است؛ برای‌مثال در نقاشی «معراج» پیکره‌ای پشت میزی نشسته است و طیف رنگی این اثر وسعتی از آبی‌‌ـ‌بنفش‌های متنوع و زرد و نارنجی و صورتی‌های شفاف را شامل می‌شود. چهره‌ی زنی که پشت میز قرار دارد قابل‌رؤیت نیست و دست فردی که کت به‌تن دارد، از قابی در میانه‌ی اثر با سرانگشتانی سرخ، دست پیکره‌ی اصلی را گرفته است. سایه‌‌ای مشابه تصاویر معراج در نگارگری ایرانی دقیقاً از پشت سر زنِ نشسته، بر آسمان ابری افتاده است. بند‌هایی تیره‌ هم هر سه دستِ در تصویر را به‌جایی بیرون از اثر بسته است. آن‌چه برای من در آثار ارغوان خسروی هیجان‌انگیز است، ارجاعات مبتنی‌بر تاریخ هنر است. درباره‌ی اثر «معراج» دو ارجاع صورت گرفته است؛ نخست خودِ عنوان معراج و سپس سایه‌ی پشت پیکره. معراج به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین موضوعات نگارگری ایرانی، این‌بار دست‌خوش تغییر شده اما کماکان یادآور نسخ کهن معراج نیز هست. این اولین‌بار نیست که استحاله در مفهوم معراج را در هنر معاصر می‌بینم؛ اما قطعاً از تأثیرگذارترین‌ معراج‌های معاصر است، معراجی که صورت نمی‌گیرد و به زمین بسته شده است!

دومین ارجاع در این اثر، قاب میانه‌ی نقاشی‌ست. در نقاشی عصر صفوی و در مواردی قاجاری، به‌کرات با پیکره‌هایی مواجه می‌شویم که زنانه‌اند اما نقاش در واقع مرد جوانی را به‌تصویر کشیده است. همین‌طور در بعضی آثار عکس این موضوع نیز صادق است و عمدتاً با ارجاع متن یا نوع پوشش پیکره‌ها، گره از جنسیت شخصیت‌ها باز می‌شود. در قاب میانه‌ی اثر «معراج» خسروی نیز همین وضعیت تداعی می‌شود؛ کت را شاید بتوان کدی مردانه در نظر گرفت که با انگشتان سرخ خود، مانع حرکت پیکره‌‌ی اصلی می‌شود و چه عجیب که خود او نیز انگشتانش در بند است. مشابه همین شرایط را در اثر «به‌دام‌افتاده» و «مطالعه» نیز می‌یابیم.

از آن‌جا که در مواجهه‌ی من با نقاشی، فرم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، اندکی از معنای آثار فاصله می‌گیرم و به فرم می‌پردازم.
ارغوان خسروی کاملاً به نقاشی ایرانی آگاه است. این‌که اساساً آثارش با وجود تلخی موضوع به‌تعبیری زیبا و دیدنی‌اند، لطف نقاشی‌هایش است! او فرم را فدای محتوا نمی‌کند؛ هرچه‌قدر هم که محتوا برایش مهم باشد. رنگ و لطافت شاخصه‌های بارز آثار ارغوان خسروی‌اند. شیرین‌قلمی‌ و لطافتی که در تضاد با ایده‌ی غم‌بار اوست؛ اما از راه همین تضاد است که ارتباط مخاطب با اثر عمیق می‌شود، چرا که شیوه‌ی نقاشی او به ما فرصت تعمق می‌دهد.
ارغوان خسروی نقاش دغدغه‌مند و خوش تکنیکی‌ست که توانسته با دقت و ذکاوت روایاتی برای نقاشی‌هایش بسازد؛ اما به صورتِ (فرم) آثارش لطمه‌ای وارد نکند.

 


 

تصویر کاور و اسلایدر:

  • www.koeniggalerie.com
bktop