نگاهی به نمایش وحید حکیم در گالری اثر
12 ارديبهشت 1401پنجم آذرماه تا سوم دیماه 1400 نمایشی از آثار وحید حکیم با عنوان «دربارهی گره زدن هوا» در گالری اثر برپا شد. وحید حکیم از آن دسته هنرمندانی است که زیباییشناسی فردی و مشخصی دارند. او در تمام این سالها به ادراک تصویری خود وفادار بوده و تصاویری را خلق کرده که به آنها ایمان داشته است. در واقع ایمان و پشتکار دو کلید واژهایست که هنرمند را تثبیت کرده و آرامآرام مخاطب را به جهان تصویری تازهای دعوت میکند. حکیم هم در این مسیر هیچ عجلهای نداشته است. او آرام و متین مشغول کار میشود، اصراری به نمایشهای نزدیک به هم ندارد و آنچه برایش حائز اهمیت است کیفیت و تصویر مطلوب خودش است.
ظاهر آثار وحید حکیم وامدار نوعی کمینهگرایی غربیست، تصویری انتزاعی و خلاصهشده؛ اما ذات آثار او ارتباطی تنگاتنگ با ایران دارد. سالهاست که نقاشی/ طراحیهای حکیم به فرهنگ تصویری ایرانی اسلامی متصلاند و همواره حامل سویههای متنی کهن ایران هم بودهاند. در واقع علاوه بر متأثر بودن از تصاویر ایرانی اسلامی، معنای آثار حکیم هم پیوند تنگاتنگی با فلسفه و عرفان ایرانی اسلامی دارد. او در تصاویر اخیرش با الهام از نقوش معماری، نقاشی، پارچه و قالی و همینطور قلمدانهای ایران پساز اسلام به فرم اصلی آثارش رسیده است؛ البته با اعمال تغییرات. در حقیقت فرم آثار او متأثر از نقوش پیشین هستند.
وحید حکیم از سال 1390 که نمایش «نور لا» را در گالری اثر برگزار کرد، گفتوگویی را در لایههای زیرین آثارش گشود که تا امروز بسته نشده است. تقابل میان عدم و هستی، تاریکی و نور، خامی و پختگی و جوشیدن از میان خاموشی مطلق. این رَویه بهنوعی در نمایش «دام نظم» و امروز در نمایش «دربارهی گره زدن هوا» نیز امتداد یافته است. نمایش اخیر او به لحاظ فرم به «دام نظم» نزدیکتر است، اما با «نور لا» قرابت معنایی بیشتری دارد. وحید حکیم در نمایش «دربارهی گره زدن هوا» آثاری روی کاغذ را رو در روی مخاطبان قرار داده است. او در این آثار با سوزاندن کاغذ، تصویر را ایجاد کرده و کل فرمی که مشاهده میکنیم با انبوهی از سوختگی نقطهای ایجاد شده است.
سوختن در ادبیات کهن ایران و بهنوعی در عرفان، مقامی ورای پختگیست؛ از طرفی در شرق دور بر آنند که اثر آتش (در اینجا سوختن) پاک نشدنیست. با این تفاسیر خود سوختن کاغذ در آثار حکیم حامل معناست. فرم و جانمایهای که حکایت از گذشته دارد و اینبار گذشته را با سوختن حک میکند، اثرگذاری مانا و پایدار.
انتخاب این ابزار اگرچه از راه و رسم معمول نقاشی/ طراحی دور است، اما هم ذات طراحانهای دارد و هم به تندیِ لحن هنرمند کمک کرده است. تندی لحنی که بههیچوجه در مواجهه با فرم تصاویر دیده نمیشود و فقط با توجه به ابزار و اثر سوختگی متوجه آن میشویم. انگار وحید حکیم دربارهی اثرگذاری قطعی و بیچونوچرای گذشته بر امروز به یقین رسیده و خودآگاه یا ناخودآگاه، این توجه به گذشته را با ابزارش فریاد زده است.
میل به امر کهن و گذشتهگرایی در آثار حکیم هیچگاه واپسگرا و غرق در نوستالژی نبوده است. او با روحیهای تحقیقاتی و مطالعهمحور تصاویرش را میآفریند. نوع برخوردش از اِشراف او بر هنر غرب و در واقع هنر معاصر حکایت میکند و همین امر موجب خلق آثاری شده است که در آنها به گذشته توجه شده، اما اساساً در زمان حال قرار دارند.
وحید حکیم هنرمندی آرام و بیعجله است. شاید نوع برخوردش با نقاشی/ طراحی محافظهکارانه به نظر آید؛ اما این محافظت از یافتههای فردی اوست نه ترس از دست دادن منفعتی. تجربههای تازه در جهان تصویری حکیم بهمرور و با گذر زمان رخ میدهند، اما عمیق و کامل در مقابل مخاطب قرار میگیرند. آثار او در مجموعهی «دربارهی گره زدن هوا» بهواسطهی ابزار کار، کمتر لایهلایه شکل گرفتهاند؛ اما من انباشت لایههای این مجموعه را نه در هر تک اثر، بلکه در روند خلاقهی وحید حکیم طی ده سال گذشته میبینم.
وحید حکیم متولد اصفهان است؛ شهری غنی، عمیق و سرشار از جزئیات، خواسته یا ناخواسته روح اصفهان در آثار حکیم جاریست.