نگاهیبه نمایش امیر ح.فلاح در گالری شولمِت ناظریان
22 بهمن 1400گالری شولمِت ناظریان در شهر لسآنجلس از تاریخ بیستم مهرماه تا بیستویکم آبانماه 1400 نمایشی از آثار امیر ح. فلاح را با عنوان «انعکاسها و بازگشتها» برگزار کرد.
این آثار برای نخستینبار در آمریکا به نمایش در آمدند. امیر ح. فلاح، هنرمند ایرانی-آمریکاییِ ساکن لسآنجلس، با نقاشیهای شلوغ و پر از رنگش شناخته شده است. او انبوهی از نقش و رنگ را روی بوم میآورد و از جهات مختلفی ارتباط جهان تصویریاش را با تبار ایرانی خود حفظ میکند.
ارجاعات ایرانی در آثار فلاح با آوردن حاشیه در نقاشیهایش آغاز شد و رفتهرفته اشارات فرمی هم به آن افزوده شد. فرمهایی که هم مستقیماً به نقاشی ایران مرتبطند و هم اشاراتی به حوزهی فرهنگی خاورمیانه دارند. از طرفی تکثرگرایی و جنبههای تزئینی آثار فلاح هم بیارتباط به ادوار مختلفی از طراحی قالی و نقاشی تا معماری داخلی ایرانی نیست.
در این نمایش برخی از آثاری که فلاح طی سالهای 1387 تا 1390 خلق کرده، ارائه شد. او در این سالها از حضور حداکثری طبیعت بیجان عبور کرد و فیگور انسان، متن نقاشیهایش را تشکیل داد؛ حتی اگر این اندامها با پارچههای رنگین پوشانده شده و هویتشان پنهان باشد، آنچه جلب نظر میکند انسان بودنشان است.
همانطور که در نگاهی گذرا نیز قابل مشاهده است، طی این سالها تفاوت ماندگاری در ترکیب آثار شکل میگیرد. گرایش فلاح از چیدن عناصر در مرکز تصویر بهسمت ترکیببندیهای پراکنده میرود. این پراکندگی تا امروز در آثار فلاح حفظ شده و بهطرز شگفتآوری در بیانمندی هرچه بیشتر آثارش مؤثر بوده است.
از حوالی سال 1390 فیگورهای پارچهپوشی به نقاشیهای فلاح افزوده شده است؛ فیگورهایی که دست و پاهایشان وضعیتی خارج از فرم دارد، اما انگار زیر پارچهها به فرم انسانی وفادارند. در این نقاشیها مفهوم حجاب به میان میآید، اما این حجاب بیشتر بهمعنای در پرده کردن و پوشیده ساختن است. پوشیدگی در فرهنگ ایرانی و خاورمیانهای معانی گوناگون و عمیقی را در بر میگیرد؛ از حفظ حریم امن در معماری گذشتهی ایران تا خردهتوصیههای عامیانه به پردهپوشی در سخن. امیر ح. فلاح با کشیدن پارچه بر فیگورهایش، حذف هویت آنها و رازآلود ساختنشان، کلیت مفهوم حجاب را یادآور شده و در اینباره پرسش ایجاد میکند.
یکی از نقاشیهای بهنمایشدرآمده در «انعکاسها و بازگشتها» با عنوان «پادشاهان»، مربوط به سال 1387 است؛ با همان ترکیببندیهای متمرکز و از پایین به بالا. در حاشیهی این اثر درختی بنفشرنگ قرار دارد که از گوشهی پایینی سمت چپ تصویر آغاز میشود و تا گوشهی پایینی سمت راست ادامه دارد.
این درختِ عجیب در نگاه نخست صرفاً یک حاشیهی بنفش است، حاشیهای که در ماهیتش وامدار نقاشی ایرانیست. آسمان این اثر آبی و زمینش سبزرنگ است، فرم مرکزی همزمان که ساختمان قلعهای را یادآور میشود، یک فیگور نیمتنه را هم به ذهن میکشاند. چندین پرتره، دیوار، ظروف و گیاه این سازه را تشکیل دادهاند.
ساختمانهای قلعهمانند در آثار فلاح قابل تشخیصاند؛ کودکی این هنرمند در منطقهای جنگلی سپری شده و او به قلعههای جنگلی هم علاقهی بسیار داشته است. اینگونه قلعهها با او همراه ماندند و اساساً شلوغی در ترکیببندیهای آثار امیر ح. فلاح نیز بیتأثیر از تراکم جنگل نیست.
نقاشیهای امیر ح. فلاح تصاویری قابل جستجو هستند، درست مثل نگارههای سلطانمحمد نگارگر که همیشه با مداقه در آنها، یافتههایمان هم بیشتر میشوند.
آثار امیر ح. فلاح را میتوان همخانوادهی هنرمند هندیتبار رقیب شاه دانست. این قرابت تصویری برایم یادآور نزدیکی هنرمندان هند و ایران در دوران حکومت جهانگیرشاه و شاهعباس کبیر است. همان زمان که فرنگیسازی مکتب اصفهان و مکتب هندی مغولی باهم درآمیخت و معجزه کرد. اما اینبار تاریخ صرفاً در آثار فلاح و رقیب تکرار شده است و هردو هنرمند آثارشان را خارج از سرزمینهایشان، ولی با حفظ ریشهها و در لباسی معاصر ارائه میکنند؛ رقیب شاه در لندن و امیر ح. فلاح در لسآنجلس. هردو مستقل و بی هیچ رقابتی نقاشیهایشان را بهپیش میبرند.
امیر ح. فلاح نقاش جسور و پرکاریست که با مرور آثار قدیمیتر او، سیر تحول تصویریاش آشکار میشود؛ از این رو تماشای مجموعهی «انعکاسها و بازگشتها» را میتوان فرصتی برای کندوکاو در آثار او دانست.
تصویر اسلایدر: نمای چیدمان نمایش «انعکاسها و بازگشتها» در گالری شولمِت ناظریان | تصاویر متعلق به وبسایت گالری شولمِت ناظریان است.