«شب نور را میرساند، هر روز و هر شب»
07 اسفند 1401نمایش انفرادی نقاشیهای رضا درخشانی (۱۳۳۱) نقاش، شاعر، نوازنده و اجراگر (پرفورمنسآرتیست) ایرانیـامریکایی ساکن آستین تگزاس، با عنوان «شب نور را میرساند، هر روز و هر شب» از ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۰ تا ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ (۷ مارس تا ۷ سپتامبر ۲۰۲۲) در گالری لیلا هلر دبی بهتماشا درآمد.
در این نمایش ۱۰ اثر با الهام از مزارع گل سنگسر، زادگاه هنرمند، بهنمایش گذاشته شده است. بیانیهی نمایش با شعری نو آغاز میشود: «عطر درخت انجیر/ غلیظ در هوای تابستان/ سایههای دستان زیبایش/ مثل شیوا/ ورز دادن تاریکی، رقصیدن/ قطرات خوشاب شیرین سفید/ در راه بازگشت از مدرسه در گرمای تابستان/ صحرا مانند آسمان نقرهای میدرخشد/ در طول شب طولانی/ این عطش برای تو کامل و بیشتر میشود/ ما بهسوی جنون فرو میرویم/ تارهای مرا بهصدا درمیآوری/ و ترانه، جهان هستی را بازتاب میدهد/ هر روز، هر شب/ شبی که قول دادی/ روز اتحاد/ روزها را میشمارم/ هر روز و هر شب/ عطش نزدیک چشمانم/ قطرهی خوشاب شیرین سفید/ سایهی درخت انجیر روحم را آرام میکند.» ( رضا درخشانی)
در مجموعهی پیش رو، هنرمند با نگاهی زیباشناسانه به بیان مضامین متضاد جهان، همچون روشنایی و تاریکی، روز و شب و سفیدی و سیاهی پرداخته است. اکثر آثار مجموعه برای بیان این دوگانگی، از دو لته تشکیل شدهاند و در موضوعی یکسان، نمایشگر برگها و گلبرگهای مختلف گیاهان هستند و هر لته نسخهی برگردانِ رنگیِ لتهی مقابل است.
هرچند که عنصر قرینگی در چینش برگها رعایت نشده است، اما کاربرد فضای مثبت و منفی در هر دو لته یکسان بوده و تقابلی برابر میان تاریکی و روشنایی بهچشم میخورد.
استفاده از برگهای واقعی در ترسیم فرم برگ با رویکردی کلاژگونه، شیوهی رنگگذاری رضا درخشانی و رعایت قرینگی در عین عدمقرینگی، آثار او را از نگرهی تزئینی فاصله داده و بیانی معاصر به آن بخشیده است. ثنویت در آثار درخشانی نه در مضمون خیر و شر، دو جوهر مجزا و جلوهگاه تحقق امور در تفکر باستانیان، بلکه در مضمون دو مکمل همپایه بهکار رفته و نشان از آن دارد که جهان اگرچه آکنده از پدیدههای متضاد است، اما این اضداد راهی به تنافر و تفرقه نداشته و هریک از این عناصر «در چرخهای مفهومی با عناصر متضاد خود و در تقابلی از جاذبه و دافعه به تعادل میرسند و در صورت رسیدن به این پیوند و هماهنگی، یکدیگر را کامل خواهند کرد. این گردش بین ماهیتهای متضاد، در سطحی از کمال به وحدتی میانجامد که لازمهی حیات است. در مرحلهی نهایی این گردش، متضادها در قالبی مثالی به پیوند مقدس اضداد میرسند که در کیمیاگری از آن به «وصلت کیمیایی» تعبیر میشود (یونگ، ۱۳۷۳).
چنین بهنظر میرسد که این «وصلت کیمیایی» در دستان با کاربرد رنگهای درخشان و تیره در ادغام دو لته با برگهای مشترک و در فرم کهنالگوی دایره، نماد کمال اولیه و تمامیت، به سرانجام رسیده است؛ آنجا که در فرمی مدور، گسترهی شب به برشی از روز رسیده و آنجا که در خطوطی معوج، ریشههای سیاه گیاه، از خطوط مرزی به تمامی سطح دایره گسترده شده و در مرکز روشن آن به اتحاد رسیدهاند.
رضا درخشانی اولین نمایش انفرادی خود را در نوزدهسالگی در نگارخانهی قندریز تهران و سال ۱۳۵۰ برگزار کرد. پس از آن در بسیاری از نمایشهای گروهی و انفرادی داخل و خارج کشور شرکت کرد و آثارش در بسیاری از موزهها و مجموعههای هنری از جمله موزهی بریتانیا، موزهی هنر متروپولیتن نیویورک، موزهی دولتی روسیه، موزهی گونزنهاوزر آلمان، موزهی هنرهای معاصر تهران و در مجموعههای خصوصی متعدد از جمله بنیاد شیخ سلامه بنت حمدان آل نهیان در ابوظبی، موزهی خصوصی صلصالی در دبی، مجموعهی لئون و دبرا بلک در نیویورک، بنیاد فرجام دبی، بنیاد فریموند ژنو، خانوادهی سلطنتی مراکش و بنیاد آیسلر بهنمایش درآمد و در همین مراکز نگهداری میشود.
منابع:
- یونگ، کارل گوستاو؛ (۱۳۷۳)، روانشناسی و کیمیاگری، ترجمهی پروین فرامرزی، مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- www.rezaderakshani.com/read-me
- darz.art/fa/artists/reza-derakshani
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.leilahellergallery.com