«سرزمین فانتزی من»؛ نگاهی به نمایش ارسیا مقدم در «گالری هما»
07 شهريور 1401نمایش آثار ارسیا مقدم با عنوان «سرزمین فانتزی من» از ۱۶ اردیبهشت تا ۲ خرداد ۱۴۰۱ در گالری هما برگزار شد. این آثار که با کارمادههای اکریلیک، مداد و ماژیک، در ابعاد متنوعی روی بوم نقاشی شدهاند، متعلق به سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱ و ۲۰۲۲) هستند.
ارسیا مقدم متولد ۱۳۵۱ در تهران است و نزدیک به دودهه است که به نقاشی میپردازد. مجموعهآثار او با عناوین منحصربهفردی مانند «اردشیر و سیندرلا»، «شیر صورتی و مونالیزا» و «سانتیمانتال و خاطرات مقدم» در گالریهای معتبر تهران به نمایش درآمده و همانطور که از این اسامی پیداست، میتوانیم در آنها ترکیبی از عناصر بصری و کاراکترهای گاه آشنا را شاهد باشیم.
نمایش اخیر ارسیا مقدم نیز با بهکارگیری فرمهای ایرانی و غربی، مخاطبان را بهسوی نقاشیهایی با عنوان «سرزمین فانتزی من» دعوت میکند. در نگاه کلی و با تکیهبر عناوین آثار، آنها غالباً تصاویری از مناظر شهری هستند و بازار، خانه، کشتی و پارک، معرف مکانهایی که هنرمند آنها را «شهر فرنگ» خطاب کرده است. بستر آثار ارسیا مقدم از لکههای مشوش و درهمتنیده پوشیده شده است؛ لکههایی که هویت اصلی خود را با نزدیک شدن به آثار آشکار میکنند. اگر از فاصله به آنها بنگریم، به آثار اکسپرسیونیستی شباهت دارند که هنرمند در آنها هیجانات و احساسات خود را تخلیه کرده و با رنگهای خالص و شاد، حسی از سرخوشی را منتقل میکند. اما نزدیکی به آنها ما را با جزئیاتی نیز روبهرو میکند؛ همانند نگریستن به شهری از زاویهدیدی مشخص یا نگاه کردن از پشت لنز فیشآی، که به این واسطه گوشهگوشهی یک شهر در آن قابلشناسایی است. بدینترتیب علاوهبر مکان و ویژگیهای آن، زمان، آدمها، اعمال و لباسهایشان هم اهمیت مییابد. این آثار توجه به کل و جزء را توأمان دارند؛ زنان، مردان و ماشینها بهقدری قابلتوجه هستند که مغازهها، خانهها، باغچه و درختانش. میتوان این درجه از اهمیت را، علاوهبر درهم فرورفتگی و شیوهی قرارگیری فرمها، به رنگهای خالصی نسبت داد که با تقسیمبندیهای مکانی در بستر آثار به تعادل رسیدهاند و در کادرها حرکت و پویایی ایجاد میکنند. خصلت روانی خطوط و سطوح در نقاشیهای ارسیا مقدم، اگرچه به بازنمایی و نمایش واقعیت نمیانجامد، اما تأثیرات زمانهی خود را دارد و با خلق جهانی جدید، وقایع جهان بیرون از خود را به تخیلی از آن اتفاقات درحالوقوع بدل کرده است.
اثری با عنوان «بازار، مردم خوب و یک کچل» بازارهای ایرانی و ویژگیهای آن در شهرهای مختلف را یادآوری میکند؛ طاقهای به تصویرکشیدهشده، نور را به داخل بازار هدایت میکنند و سردر مغازهها هم با خط فارسی به اتمسفر مکان اشارهی مستقیم دارند. این فضای ایرانی و بهکارگیری خط فارسی، نوعی صمصمیت با خود بههمراه میآورد و گویی هنرمند بدینصورت بر گفتوگوی مستقیمتر با مخاطبان تأکید دارد. او به این طریق درهمتنیدگی بازار و مردمانش را بههمراه بینندهی اثر زیر یک سقف جمع میکند.
جنبههایی از روایتگری آثار از نوع شیوهی پردازش مناظر و عناوینی مانند «کشتی و آدمهای خوب»، «خانم و آقا در پارک» یا «دم نانوایی» استنباط میشود؛ همانطور که در اثری با عنوان «میهمانی در عمارت»، تمام سوراخوسنبههای یک خانه با مهمانیای که در آن برپاست، به تصویر درآمده است. انعکاس نور وسط حوض فیروزهای و آبیـخاکستریِ آسمان، نشان از تأکید بر عنصر زمان در این اثر دارد. گردش و حرکت بهوجودآمده در این اثر، قرارگیری آدمهایی در خانه و بیرون از آن، در حیاطی با باغچههای سبز و پردرخت، روایتی از یک شب مهمانی را بازگو میکنند؛ حتی در این کادر میتوانیم نحوهی قرارگیری نقاش و فاصلهی وی با صحنه را نیز حدس بزنیم.
زاویهدید و اختلاف فواصل بهدور از تأثیرات جوی، اینجا و آنجا را در این عمارت به یکمیزان نشان میدهد. علاوهبر آشنا بودن زمان و مکان، میتوان گفت آنچه که مناظر را در این آثار قابللمس و باورپذیر کرده، تغییرات مقیاس و اندازههاست؛ چنانچه دور و نزدیک در این آثار معنا دارد. همچنین هنرمند اگرچه از کاربرد خط افق دوری گزیده، اما در آثار اخیر خود، بیش از پیش اهمیت زمین و آسمان را نمایان کرده است. همانطور که ابعاد برکه یا دریاچهای وسط یک پارک به بیننده اجازهی درک دیگر اجزا را میدهد و هنرمند در این آثار با کنترل تجمع و تفرقات، از طریق نگه داشتن مخاطبان در مقابل تابلوها، ارتباط بیشتری با آنها برقرار کرده است.
آنچه که در آثار ارسیا مقدم، شهر، بازار و مغازههایش را با شهر فرنگ قابلقیاس میکند چیست؟ آدمهایی با لباسهای رنگین و کلاههای عجیبوغریب، در کنار زنانی با چادر سیاهوسفید، به سادهترین شکل ممکن و با حالتی طنزآمیز، مردمان کوچه و بازار را نشان میدهند. آنها میتوانند اهل هر محله و شهری باشند. گاه هویتی ایرانی دارند و گاه غربی یا اروپایی. آنها بههم فشرده شدهاند و حضورشان در شکلدهی به جمع اهمیت بیشتری دارد، تا بهخودیخود و بهتنهایی. این خصوصیات در آثاری که در آنها حیوانها حضور بارزتری دارند نیز دیده میشود. شلوغی و ازدحام، وجه مشترک همهی این آثار است و علاوهبر آدمها، که گاه کاراکتری مشخص از آنها میبینیم، خصوصیات ذکرشده در مکانها، دیوارها و ماشین ها نیز به چشم میخورد.
میتوان حضور عناصر ایرانی، اروپایی و اتفاقاتی که در بستر آنها در حال وقوع است را از مهمترین ویژگیهای «سرزمین فانتزی من» دانست. همهچیز هم آشناست، هم غریب و خیالانگیز. این همنشینی به آثار ارسیا مقدم خاصیتی همزمانی بخشیده است. زاویهدید غالب آثار نیز میتواند قصد هنرمند برای نمایش کامل جزئیات و تسلط بر همهی بخشهای شهرهای خیالانگیزش را نمایان کند. این ویژگیها را میتوان نوعی خاطرهنگاری نیز قلمداد کرد. تصاویری که در پلانهای متعدد با هم ترکیب میشوند، از مرزهای تصور فراتر میروند و با بیان اکسپرسیوی که برآمده از احساسات و خاطرات نقاش است، در جایجای کادر گسترش مییابند. بدینصورت در یاد و خیالی که هر چیز امکانپذیر است، مردمانی با شخصیتهای متنوع، با دماغهای سربالا و روسریهای گلدار و دامنهای راهراه، با چادر سیاه و آرایش غلیظ، بدون حجاب با موهای طلایی، با کلاه شاپوی مردانه و چهرههای صورتی و کتهای سبز، در صف نانوایی بههم میرسند یا در کشتی با مردمان به معاشرت میپردازند.
بنابراین شهر فرنگی که به آن مینگریم، ذهن خود هنرمند است که ما را به تماشای نمایشِ آنی اشکال و صحنههایی که به یاد میآورد، دعوت کرده است. بهعبارتیدیگر این تصاویر که با کارکردی متفاوت از ضبط اتقاقات عینی و انتقالها آن بر بستر بوم رخ میدهد، حاصل ذهن تصویرساز نقاشی است که میتواند با خاطرات و حافظهی تصویریاش کار کند و با زبان بصریاش به هرچه خیالی و سحرآمیز بودن آنها بیفزاید.
تصویر کاور و اسلایدر: مهسا حسینی