زیباییهای دستنیافتنی
15 خرداد 1401نمایش نقاشیهای مهدی قدیانلو از ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ تا سوم اردیبهشتماه ۱۴۰۱ در گالری گاگوسیان شهر نیویورک برپا شد.
بدون تردید این رخداد یکی از مهمترین اتفاقات فردیِ هنر ایران بود که میتواند به میل و انگیزهای جمعی نیز منجر شود. مهدی قدیانلو تا همین سالهای اخیر بیشتر در ایران به کار و زندگی مشغول بود و جانمایهی آثارش در مهاجرت شکل نگرفته است. سفرهای کاری او با خانواده و بازی فرزندانش در زمینهای بازیِ عمومی، محرک قابلتوجهی برای شکلگیری سوژهی مرکزی کارهایش بوده است. سرسرهها و ادوات بازی در همهجای دنیا بدون نیاز به ترجمه، کودکان را بهسمت خود میکشانند و قدیانلو این موقعیت را به تصاویری خیالانگیز و رویاگون بدل کرده است.
ازطرفی در سالهای اخیر بخشی از جامعهی هنری ایران با بیرحمی به او تاختهاند و از هیچ تلاشی برای نقد غیرمنصفانهی او فروگذار نکردهاند. اما این مهدی قدیانلو بود که در عمل به آنها گفت: دو صد گفته چون نیم کردار نیست!

مهدی قدیانلو | بیگناهی | 1400
حال به نمایش نقاشیهای مهدی قدیانلو دقیقتر میپردازیم: نقاشیهایی روی بوم با اکریلیک و رنگوروغن، با نهایت دقتِ در اجرا و بسیار خوشتکنیک، ساختمان آثار او را تشکیل دادهاند. قدیانلو برای هر سانتیمتر از فضای مقابلش برنامهای دارد. حتی به فضای خالی نیز با وسواسی مثالزدنی میپردازد. او در این نمایش ابزارهای عمومی بازیهای کودکانه در زمینهای بازی را بهعنوان وجهاشتراک آثارش برگزیده است. اسباببازیهای عظیمی که در محیطهایی بسته و کمعمق قرار گرفتهاند و از روزنه یا حفرهای بر آنها نور تابیده است. خود نور یکی از عوامل ویژهی آثار قدیانلوست. کنار هم قرار گرفتن سطوح نورانی، سایهها و نیمسایهها یا همان تکنیک کیاروسکورو، و اجرای بینقص قدیانلو، این نقاشیها را مهیج و دیدنی کرده است. هرچند خوشایند برخی نیست که بر تکنیک انگشت نهیم، اما حقیقت آن است که در گونههایی از نقاشی و برای انتقال صریح معنا، تنها تکنیک است که به نقاش یاری میرساند و آن هم نه تکنیک در وضعیت عام آن، بلکه تسلطی در حدِ کمال. در نقاشی طبیعتگرا به نتیجه رساندن جنسیت اشیا یکی از دشوارترین وجوه تکنیکی و خواهان تجربه و پشتکاریست که از حوصلهی اکثریت خارج است؛ اما مهدی قدیانلو این حوصله را صرف کرده و در آثارش، از فلز تا پلاستیک را در وضعیتی تماشایی جنسیتپردازی کرده است.
اگر بنا باشد نقاشی امروز زبانی جهانی داشته باشد و بدون توضیح و تشریح با مخاطبان خود سخن بگوید، این نقاشیها مثالی برای این وضعیتاند.
مهدی قدیانلو نقاش تلخیها نیست، رنگ را بهشکلی فانتزی و برانگیزاننده در آثارش بهکار میگیرد و برای من نکتهی قابلتوجه نقاشیهایش از اینجا شکل میگیرد: معنا.

مهدی قدیانلو | خاطره تروآی گمشده | اکریلیک و رنگ روغن روی بوم | 160 × 230 سانتیمتر
از نظر من مواجههی محتوایی با آثار او، مشخصاً به فرهنگ و تجربهی زیستهی مخاطبانش مرتبط میشود. در نگاهی جهانشمول و عمومی، بازیهای کودکانه شکلی مشخص دارند و محصور بودن این سازهها میتواند حتی تداعیگر خصوصی بودن و هدیه بودن آنها یا چیزی از ایندست باشد.

مهدی قدیانلو | زیباییهای دستنیافتنی | 1400 | اکریلیک روی بوم | 180 × 250 سانتیمتر
اما همین دو مورد در مناطقی که محدودیت جزو ناگسستنی زیست انسانها بوده است، اینطور تعبیر نمیشوند. در اینجا این ادوات بازی گاهی حکم آرزو را پیدا میکنند و محیط بستهی اطرافشان از حبس نشاط و دستنیافتنی بودن آنها سخن میگوید. همچنین با در نظر گرفتن کلیت آثار او در فرهنگ ایرانی واژهی «ملعبه» به خاطرم میآید. ملعبه به معنای ابزار بازیست، اما در جامعهی سنتی و بخش خشکِ خلقیات ایرانیان، از این واژه صرفاً در مفهوم «بازیچه قرار گرفتن» استفاده شده است. همینطور واژههای «لهو» و «لعب» که هر دو به بازی و سرگرمی اشاره دارند اما باری منفی را به دوش میکشند. بنابراین خود فعل بازی و ابزار آن در ایران گاه ناپسند شمرده شده و با این تفسیر، محصور بودن سرسرهها در اتاقهایی که روزنهای از نور دارند چهقدر تماشایی و عمیق است.
بازمیگردیم به همان زبانِ جهانشمول نقاشیها؛ سکوتی سنگین، سکون و حسی از تنهایی در لایهای زیرِ رنگهای فانتزی و مشعوف این آثار نهفته است که لمس آن فقط نیازمند اندکی بیشتر تماشا کردن نقاشیهاست.
حُسن نقاشیهای مهدی قدیانلو نیز دقیقاً در همینجا هویدا میشود؛ تصویری دلفریب با تأویلهایی گوناگون که ژرفای آثار او را نمایان میکند.
از نظر من نقاشیهای قدیانلو از آن دسته آثارند که دو ذوق را به حد کافی بر میانگیزند؛ ذوق از حظ بصر و تأویل نقاشیها.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.gagosian.com