icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

«امن و امان»: نگاهی به نمایش ماهور میرشکاک در گالری والی

نویسنده : ترنم تقوی

زمان خواندن : ۲ دقیقه

از تاریخ ۶ الی ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ گالری والی میزبان نمایش دو چیدمان و ویدیوآرتی از ماهور میر‌شکاک (۱۳۷۰) با عنوان «امن و امان» بود که با همکاری جامعه‌ی نیومدیا برگزار شد. ماهور میرشکاک، هنرمند رسانه و طراح صدا، را بیش از هرچیز با کارگردانی مستندی تحت عنوان «پرتره‌ی خانم فرخزاد» (۱۳‌۹۷) می‌شناسیم. مستندی که ایده‌ی اولیه‌ی آن از یک مجموعه‌عکس از زنانی که به فروغ فرخزاد شباهت دارند آغاز شد و روایت‌گر انسان‌هایی بود که فکر می‌کردند خودشان یا زندگی‌شان شبیه فروغ است.

این بار میرشکاک در دو چیدمان فلزی، رسانه‌های مختلفی چون عکس، ویدیو، صدا، طبیعت و اشیای روزمره را به‌کار گرفته تا مفهوم مرز در حد فاصل مرگ و زندگی را به‌نمایش بگذارد. در ورودی گالری مجموعه‌عکسی از یک قبرستان با قبرهایی که دورشان حصارهایی فلزی کشیده شده است، نظر مخاطب را به‌خود جلب می‌کند. قبرستانی که به‌گفته‌ی هنرمند در دو خطه‌ی خوزستان و زنجان واقع گردیده و در فصول مختلف سال از آن عکس‌برداری شده است. وجود حصارهای دور قبر به باورهای آیینی تمدن‌های کهن در مورد حفاظت مردگان، تکریم‌ آنان و برقرار کردن آرامش‌شان در جهان بعدی ارجاع دارد و از نظر فرم ارتباط مشترکی را با چیدمان فلزی برپاشده در میانه‌ی گالری برقرار می‌سازد. در نگاه نخست تماشای چیدمانی با میله‌های فلزی و تصویری از آب، ذهن مخاطب آشنا با هنر معاصر جهان را به چیدمانی از هنرمند جوان اهل جمهوری کوزوو، فلاکا هالیتی (Flaka Haliti)، هدایت می‌کند. این هنرمند در پنجاه‌وششمین بینال ونیز مفهوم مرزبندی جغرافیایی را در چیدمانی نمادین و استعاری‌‌ با عنوان شاعرانه‌‌ی «گمانه‌زنی در آبی» (Speculating on the Blue)(۲۰۱۵‌) به‌چالش کشید. هنرمند با واژگون کردن مفهوم افق‌ آبی آسمان، بستر فضای چیدمان را به ساحلی با ماسه‌های آبی‌رنگ بدل کرده بود. در مقابل چشمان مخاطب، چیدمانی ساده با میل‌گردها و آرماتورهای باقی‌مانده از ستون‌های بناهایی که دیگر وجود خارجی نداشتند، به‌چشم می‌خورد. رویکرد هالیتی آن بود که سیاست‌های مربوط به مهاجرت و مفهوم مرز و محدودیت را در انتزاعی بصری بازنمایی کند. تلاشی که در چیدمان و ویدیوآرت ماهور میرشکاک با معنایی تازه قابل بازیابی است. 

پخش ویدیویی ۳‌۰‌دقیقه‌ای از برکه‌ی آبی که حشرات مرده بر آن غوطه‌ورند و سایه‌ی نرده‌های فلزی که با پیکان‌های تهدیدگر خود بر تصویر برکه سایه افکنده‌اند، در هم‌نشینی با جمله‌ی نگاشته‌شده بر دیوار گالری با مضمون «امن و امان؛ در برکه‌ی بزرگ...» مفهوم مرگ را با آرامشی در حمایتِ حفاظ‌های آهنی همراه می‌سازد.

در بخش دیگری از گالری در چیدمانی متفاوت، در پس پشه‌بندی آویخته از سقف، با اشیای روزمره و کوله‌پشتی و رخت‌خوابی مواجه‌ایم که قطعاتی از کاغذ با جملاتی بر آن توجه مخاطب را به‌خود جلب می‌کند. جملاتی چون: آماده‌ی رنج محتمل؛ آسوده از ترس؛ فشرده بر تخت؛ چاله‌ای که پسرها کنده‌اند منتظر است؛ صدای کل کشیدن دخترها منتظر است؛ تا احتیاطِ قبل از سرعت‌گیر؛ صدای مرده‌ها را در گورستان وقتی زنده بودند شنیدی؛ سنگ از وحشت حادثه خالی می‌شود. مخاطب با سر نهادن بر هر یک از این دست‌نوشته‌ها صدایی نامفهوم را می‌شنود، صداهایی که انگار در بستر خواب آرمیده باشی و ذهن پریشانت در حال شنیدن‌شان باشد. صداهایی که انگار می‌گویند همه‌ی آن‌چه پشت سر نهاده‌ای به‌اتمام رسیده و حالا وقت آن است که آسوده از ترس به خوابی ابدی فرو روی.  

ماهور میرشکاک | نمایش «امن و امان» | قسمتی از چیدمان صدا | ۱۴۰۱

 


 

تصویر کاور و اسلایدر:

  • darz.art
bktop