مروری بر دو نمایش از کورپور در نیویورک
05 دى 1400از بیستویکم آبانماه تا یکم دیماه 1400 دو نمایش همزمان از آثار کورپور، هنرمند ایرانیتبار متولد انگلستان، با عنوان «باغ وحشی» در گالریهای شراین و سارجنتس داترز شهر نیویورک برگزار شد.
ممکن است باغ وحشی در معنا متناقض بهنظر آید، اما آرمانشهرگونه و ایدهآل است. باغ وحشی به وحدتی میان عناصر گوناگون اشاره میکند که برای کنار هم بودن برنامهریزی نشدهاند؛ اما بهشکل غیرمنتظرهای همگن و هماهنگ شده و اتصالی ناگسستنی را تشکیل دادهاند.
سرچشمهی آثار کورپور طیف گستردهای از فرهنگها و سوژههای تاریخی گوناگون است. او متولد انگلستان است و تباری ایرانی دارد، همچنین مدتیست که در لسآنجلس کار و زندگی میکند؛ بنابراین او موقعیتهای فرهنگی متنوعی را تجربه کرده است و این تنوع فرهنگی در آثارش دیده میشود. او در تصویر به هنر ایران و شرق دور نزدیکتر است، اما رفتار هنرمندانهاش غربیست. کورپور هنرمند پرکاریست، پیوسته تجربه میکند و در چارچوب زیباییشناسی فردیاش هنر را میکاود.
نمایش باغ وحشی به مکان امنی میماند که کورپور آن را با عناصر گوناگون و بهشکلی وحشی (خود رو و متنوع) پیش روی مخاطبانش قرار داده است. ببرها و اژدهایان از این مأمن حراست میکنند، مناظر ژاپنی و ایرانی ساختار باغ وحشی را شکل میدهند، مجسمهها فضا را هم درگیر ایده میکنند و قالیهای مندرس کورپور شکل جامعی از ایده را به نمایش میگذارند. تنوع در این مجموعه بیش از هرچیز به چشم میآید؛ تنوع رنگی، فرمی، موضوعی و حتی تنوع در کارماده. او برای خلق آثارش از رسانههای مختلفی مانند نقاشی و چاپ تا سرامیک استفاده کرده است. در واقع کورپور تحت ایدهی اصلی نمایشاش، خود را محدود به هیچگونهای از تصویر نکرده است؛ تا جایی که هرچند اثر را میتوانیم از مجموعهای جدا تصور کنیم، اما او مشتاقانه و بدون محدودیت این تنوع تصویری را کنار هم قرار داده و به ساخت باغ وحشی مشغول شده است. کورپور بهتمامی اجازه داده است تا تنوع عناصر در کنار هم یک کل وحشی را بسازند.
او در نقاشیهایی که از ببر و اژدها کشیده، بیشتر به هنر شرق دور نزدیک است؛ در حالی که در آثاری مثل «چه کسی از قرمز، زرد و آبی میترسد (آبی)» و «چه کسی از قرمز، زرد و آبی میترسد (زرد)» ملهم از نگارگری ایرانی بوده است. اشتراک ایندو نگاه کورپور در طنازی این آثار است. او زیبایی و عظمت هنر ایران و ژاپن را درک کرده است، اما در بازآفرینی لزومی به دوبارهسازیِ جدیت آنها نمیبیند. او دقیقاً در حال مطالعه و احیای قرن بیستویکمیست. جدیت در ذات خلاقه معنا میشود، نه در وفاداری تصویری به گذشتهی مورد مطالعه.
کورپور در مجسمههای رنگین خود بیشتر به فرهنگ ایرانی نزدیک است. سکو، پلکان و حوض، زیربنای اولیهی مجسمههای نهچندان بزرگش را تشکیل میدهد. هنرمند با افزودن شیء بر سکو، پلکان یا حوض، مجسمههایش را از انفعال خارج میکند. روحیهی طنزطلب کورپور در مجسمههایش نیز قابل مشاهده است. برای مثال او در مجسمهی «وقت چای» یک قوری و دو استکان را روی پلکانی کاشیکاریشده قرار داده و همهی اجزاء این حجم به رنگ نارنجی و آبی درآمدهاند. بهخصوص برای مخاطب ایرانی در مواجهه با «وقت چای»، علاوهبر لبخندی که شاید بهجهت قرابت معنایی چای با استراحت بر صورت مینشیند، سؤالهایی هم ایجاد میشود که وقت چایِ کیست؟ آیا این نارنجی پررنگ حکایت از گرمای قوری دارد؟ دو نفری که قوری در اختیارشان است رفتهاند یا نیامدهاند؟ و از این دست. در واقع تمام آثار حجمی کور پور ویژگیهایی مشابه دارند و در نهادشان به هنر تزئینی ایران نزدیکاند، آثاری پرسشگرند و البته با ظاهری دلفریب.
در دو نمایشی که از مجموعهی «باغ وحشی» دایر است، آثاری از شناختهشدهترین کارهای کورپور نیز ارائه شده است. فرشهای کهنهی او پرینتهای بزرگیست که بر شاسی کشیده شده و روی آنها کار شده است. قالیهای کهنی که بیش از هرچیز در فرهنگ و هنر ایران یادآور باغاند. از نظر من آثار فرشنمای کورپور اسکلت اصلی این نمایش را تشکیل داده و به یکباره تمام آن وحدت و گردهمآیی عناصر گوناگون را کنار هم نمایش میدهند.
کورپور هنرمند جوانیست که توانسته با تمرکز بر ریشههای تاریخی هنر شرق، آثاری درخور توجه خلق کند.
در برنامههای آتی او آمده است که نمایشی انفرادی را سال آینده به موزهی هنرهای معاصر تهران میآورد و علاقهمندان ساکن ایران میتوانند مروری جامع بر آثار این هنرمند داشته باشند.