مروری بر نمایش گروهی «مفصل» در گالری اُ و گفتوگو با اعضای گروه
20 فروردين 1402فعالیت هنری را اغلب یک کنش فردی و هنرمند را یک شخصیت منفرد میدانیم که بهتنهایی کار میکند، اما از زاویهای دیگر، میتوان گفت کار در حیطهی هنر یک فعالیت جمعی است که نیاز به همکاری تعدادی از افراد و طیف وسیعی از اطلاعات و دانش دارد. یک گروه یا جمع هنری به مجموعهای از هنرمندان، متصدیان و حامیان گفته میشود که با یکدیگر همکاری میکنند و برای پیشرفت و گستردگی کار هریک از اعضای گروه میکوشند. معمولاً این کار بهقصد تولید محصولی مشترک، خلق اثر یا پیشبرد پروژهای واحد، از طریق فراهم آوردن فضای کار اشتراکی صورت میپذیرد. همفکری حین فرآیند کار به ترکیب ایدهها، مهارتها و تخصصها در یک موقعیت مکانی و زمانی مشترک میانجامد و میتواند جنبههای مختلفی از یک پروژه را پوشش دهد.
بسیاری از هنرمندان و جوامعی که اغلب در دورههای زمانی طولانی برای ساختن و پروراندن ایدهای جمعی از تجربیات و مهارتهای گروه استفاده میکنند، همگی به تولید یا خلق اثر هنری کمک مینمایند. ایجاد و پیشبرد پروژههای جمعی، جدا از تجربههای مفید کار در گروه و جزئی از یک بدنهی بزرگتر بودن، هم به ساخت یک کل منسجم میانجامد و هم میتواند افراد بیشتری را با خود همراه کند؛ بهطوریکه تنوع و نبوغ بهدستآمده از نتیجهی کار جمعی، که حاصل ترکیب ایدههاست، ذهنیت مخاطبان را بهچالش میکشد و به آنها امکان پیوستن به جمع و درگیر شدن با خلاقیت جمعی را نیز میدهد. فعالیت مشارکتی در جهت خلق آثار هنری، جنبهای از هنر معاصر است که نخستین جلوههای آن را میتوان در دههی شصت قرن بیستم یافت. اینگونه فعالیتها در دوران معاصر بهدلایل مختلفی انجام میشود؛ بهعنوانمثال دستیابی به منافع مشترک، تمرکز بر جمع را سودمند مییابد و اشتراکات آنهاست که توجه انجمنها و متصدیان آن حیطه را بهخود جلب میکند. همچنین از نظر اقتصادی میتواند امکان تقسیم هزینههای تبلیغات و نمایش را برای جمع فراهم آورد و از نظر سیاسی به جمع شدن حول یک هدف یا باور مشترک بینجامد.
بهاشتراکگذاری تجهیزات و کارمادهها تا مالکیت اثر، سهیم بودن جمع در مزایا و معایب و امکان وجود ریسک در مراحل مختلف، از ویژگیهای مشارکت جمعی در دنیای هنر است. همچنین تمرکز زدایی از فردیت هنرمند، شکلگیری تنوع در کنار ویژگیهای بصری قابلشناسایی پیشین، از بین رفتن تأکید بر دستخط شخصی هنرمندان یا ترکیب آنها، از نتایج قابلبررسی در کار گروهی و تولید اثر هنری مشارکتی است. بدینصورت جای پای مطلق فرد هنرمند، که مایل نیست اثرش تا وقت نمایش دیده شود، در این آثار بهکلی از بین میرود؛ چراکه شکلگیری بخش اعظم این آثار در مکان مشترکی مانند گالری و با همفکری جمعی صورت میپذیرد.
سال گذشته شاهد آن بودیم که برخی از گالریهای شهر تهران به بستری برای فعالیتهای جمعی و گروهی تبدیل شدند؛ گالری اُ نمونهای از آنهاست که در کنار برنامههای نمایشی اخیر خود، طبقهی دوم گالری را در زمانی مشخص به محیطی برای خلق آثار، گفتوگو و هماندیشی تبدیل کرد. حاصل کار در گالری و حضور جمعی از هنرمندان حوزهی تجسمی، که بهمدت دو ماه با همیاری تیم گالری اُ و مدیر آن بهثمر رسید، نمایشی با عنوان «مفصل» بود که در زمستان 1401 از تاریخ 5 تا 22 اسفندماه در طبقهی دوم گالری برگزار شد. هنرمندان این نمایش بهترتیب حروف الفبا آرمین ابراهیمی، نیکروز اوجانی، سرمیناز بارسقیان، ماهور طوسی، سپهر حاجیآبادی، رها خسروشاهی، آیلار دستگیری، رئوف دشتی، سپیده زمانی، مهدی شیری، الناز صالحی، ستاره فاتحی، شهروز کربلایی، فرزاد مجیدی، کیمیا میرزایی، حانیه میرعلی و سارا یزدانیراد بودند.
آنچه در نگاه اولِ بازدید از نمایش «مفصل» جلب توجه میکند، ترکیب ایدهها، کارمادهها، رسانهها و عناصر بصریـشنیداری است. طیف متنوع آثار عکاسی، طراحی، مجسمه، چیدمان، ویدیوآرت و هنر شنیداری در این نمایش، در واقع حاصل همنشینی اعضایی است که قابلیتهای متفاوت خود را در مراحل خلق آثار هنری بروز میدهند. ایدهپردازان و هنرمندان نامبرده، در این فضای مشارکتی پروژههای متعددی را تعریف کردهاند و با کار جمعی آنها را بهانجام رساندهاند. در این متن دوازده پروژهی شکلگرفته را بهطور خلاصه مرور میکنیم:
پروژهی کیمیا میرزایی میزی است شامل دستنوشتهها و یادداشتهای او، طی انجام این فعالیت جمعی. وی احساسات و تجربیاتش را از اولین روز تا پایان نمایش بهصورت نوشتاری و با جزئیات روی برگههایی بر میز قرار داده است.
پروژهی الناز صالحی شرکتی خیالی با نام «هترونوموتورمنتک» را معرفی میکند، که علیرغم تأکیدهای شرکت خیالی پیشینش با نام «اوتونوموتورمنتک» (اسفند 1396، پروژههای بیرون از دستان در اتاق برق) که فرد و فردیت در خلق آثار را حائز اهمیت میدانست، اینبار در رقابت با آن بر جمع و کار جمعی تأکید دارد و در واقع بهعنوان شرکتی حضور دارد که این همکاری جمعی را حمایت میکند.
اعضای گروه به چیدمان اشیایی که نمایندهی ترسهایشان است پرداختهاند، سپس از آنها عکاسی شده، تصاویر بهصورت کارتپستال چاپ شده و در نهایت روی بدنهی یخچال کوچک سیاهرنگی چیدمان و چسبانده شدهاند. ماهور طوسی ایدهی این پروژه با عنوان «مترسک» را مطرح کرده است.
نسخهبرداری از طراحیای از اردشیر محصص، که فردی عصبانی با سر و پای قطعشده را نشان میدهد، و تبدیل ایدههای برآمده از این اثر به مجسمه، عکس، طراحیهای متنوع و چیدمان، پروژهای است از سپهر حاجیآبادی که با همفکری اعضای «مفصل» ساخته و پرداخته شده است.
شهروز کربلایی پروژهای با عنوان «گلهای زنده» را بهنمایش گذاشته است. او در این پروژه بههمراه گروه کوشیده که بر اساس گلآرایی سنتی ژاپنی، مفاهیمی همچون زندگی، مرگ و جمع شدن را بازآفرینی کند.
حانیه میرعلی در پروژهی «تکههای دستکاریشده»، جمع را به تجربهی جمعآوری تصاویر و لایههایی از آن ترغیب کرده است. این تصاویر برای تکتک گروه معرف گالری اُ است؛ بدینصورت که تکههای بهیادمانده در حافظه، که واسطههایی چون نور و رنگ و صدا را نیز شامل میشود، به زبان تصویر ترجمه و سپس بهوسیلهی تکنیک چاپدستی سایانوتایپ روی کادرهای کوچک چاپ کردهاند.
پروژهی رئوف دشتی با عنوان «سفرنامهی آقای خوشابی» به بازتولید یک آلبوم خانوادگی به روش نوشتن آزاد و تکهچسبانی توسط گروه انجامیده است. وی عکسها را حامل داستانهایی میداند که بهمرور زمان دستخوش تغییرات میشوند و گاه واقعیت را مخدوش میکنند.
«پیادهروی» نام پروژهای است از ستاره فاتحی که از دل پیادهرویهای دونفره با اعضای گروه بهشکل فایل صوتی جمعآوری شده و مخاطب را به تجربهی راه رفتن، شنیدن و دیدن در خیابانهای اطراف گالری و در حین برگزاری نمایش «مفصل» دعوت میکند.
پروژهای با عنوان «هرجورشده راه میرم» با طرح اولیهی مهدی شیری، که برآمده از ایدهی راه رفتن، داد زدن و دستها را بالا بردن است، یک مجموعهی لوپانیمیشن است که انسانی را در حال راه رفتن نشان میدهد. اندامهای این انسان جابهجا میشود و گاهی سر، جای پاها قرار میگیرد. فریمهای این انیمیشن توسط اعضای گروه و بنا بر فریم اول از مهدی شیری طراحی شده است.
چیدمانی از پاهای چوبی توسط سپیده زمانی ارائه شده که بازتابی از شیوهی راه رفتن شخصیت اصلی انیمیشن است. پاها به پدالی متصل شدهاند و مخاطب را وامیدارند که یک پای خود را روی پدال بگذارد و باعث حرکت پاها شود.
«این شخص وجود دارد» پروژهای است حاصل کنار هم قرار دادن اجزای چهرهی گروه «مفصل» که به پرترهای واحد بدل شده است. نیکروز اوجانی در بیانیهی این پروژه، بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال را امکانی برای کنار هم قرار دادن اجزای چهرهی گروه معرفی کرده است. در نهایت نسخهی فیزیکی این اثر دیجیتال توسط اعضا با کارمادهی رنگوروغن روی بوم نقش بسته است.
با گذر از طاق آخرِ طبقهی دوم گالری اُ، وارد فضای تاریکی میشویم. سازهای از سقف آویزان است و لایههای مختلف تصویر بر ردیفهایی متعدد از آن سوار است. بازتاب تصویر نقشبسته روی سطوح شفاف طلق بهوسیلهی نور، منظرهای را کف گالری نشان میدهد. آیلار دستگیری در بیانیهی این اثر جمعی با عنوان «دشت لار در پنج لایه» تجسم لایههای مختلف تصویر و جزئی از آن بودن را توصیف کرده است. میتوانیم لایههای تصویر را جابهجا و حذف کنیم، اما نور الزامی ست.
ویدیوآرت آرمین ابراهیمی در واقع انتقادی است به نمایش فردی و تکگویی که در بیانیه و ایدهاش به متنی از کتاب «جامعهی نمایش» از گی دبور اشاره دارد. در پارهای از متن آمده است «نمایش گفتاری است ناگسسته که نظم حاضر دربارهی خویش را بیان میکند، تکگویی مداحانهی اوست. اتوپورتره (تکچهره از خود) قدرت است در دوران ادارهی توتالیتری شرایط هستی توسط او. ظاهر بتگونهی عینیت ناب در روابط نمایشی خصلت رابطهای وجود میان انسانها و نیز طبقات را نهان میدارد.»
توجه به پروژههای مختلف نمایش «مفصل» و همچنین تغییر کاربری گالری بهواسطهی شرایط زمانه و وقایع اخیر، نشان میدهد که لایههای مفهومی ارائهشده در آثار، بازتابی از وقایع بیرون از بستر گالری و اتفاقات روز نیست و انعکاس مفاهیم سیاسیـاجتماعی زمانه در آنها، در اکثر مواقع به فعالیت جمعی در فضای گالری و تولید اثر مشارکتی محدود شده است.
باید اضافه کنم که کیفیت آثار نسبت به زمان محدود خلق و ارائه قابلقبول است و جذابیت بصری و شیطنت و پویایی موجود در آثار، مخاطب را بهتماشا ترغیب میکند. همچنین زبان بصری مشترک گروه به تولید آثار پیچیده و غلوآمیز نینجامیده است و سادگی در بیان جمع، امکان فهم آثار را به عموم مخاطبان میدهد.
نکتهی قابل توجه دیگر، حضور مدیر گالری در میان اعضای گروه است که هم به خلق اثر و تأثیرگذاری بر چندین پروژه و پیشبرد اهداف جمعی کمک کرده است، هم زیر بار فشار اقتصادی و رسانهای دوران حاضر، با تبدیل کردن مکان گالری به فضایی برای تجربه و کار جمعی، تلاش کرده گالری را از تأثیرات رکود موجود در جامعه برهاند.
بدینترتیب تأکید بر کار جمعی و پروژهمحور بودن آثار ارائهشده در گالری اُ، فضایی را برای طرح سؤالاتی از جمله چهگونگی شکلگیری گروه و شنیدن تجارب اعضای گروه «مفصل» فراهم میکند.
+ در ابتدا از ارکیده درودی در مورد نقش وی در این کار جمعی پرسیدم:
ـ نقش من بهعنوان مدیر گالری و پروژه نبوده است و من هم مثل بقیه در جلسات حضور داشتم. شاید تجربهی اجرایی من بهنسبت گروه بیشتر بود، اما طی مراحل مختلف راجعبه پروژهها و پیشبرد آنها و مراحل تولید صحبت و همفکری کردیم. من تقریباً در همهی پروژهها نقش داشتم، اما چون تواناییها و مهارتهای هنری را نداشتم، بیشتر میخواستم در قسمت اجرایی کمک کنم. من تصمیمگیرندهی نهایی نبودم و همهی اعضا این مسئولیت را بهعهده داشتند، هر موقع ایدهها مطرح میشد، با گفتوگو و صحبت بهنتیجه میرسیدیم.
+ در مورد چهگونگی شکلگیری گروه «مفصل» بگویید:
ـ پروژهای از طرف چند تن از اعضای گروه مطرح شد و بقیهی اعضا در فرآیند تولید و بهنتیجه رساندن آن کمک کردند. گروه هم بهصورت ارگانیک شکل گرفت و فکر کردیم که اعضا میتوانند فراتر از هنرمندان گالری باشند؛ بهاینصورت هنرمندان مختلف از طریق اعضای اولیه رفتهرفته به گروه اضافه و تعدادی هم بهمرور حذف شدند. در بحثهای اولیه لزوماً قرار بر این نبود که این فعالیتها به نمایش خاصی بینجامد. میخواستیم از فضای طبقهی دوم گالری استفاده کنیم، جمع شویم، صحبت کنیم و تبادل ایده بخش اصلی این فعالیتها را شامل میشد.
+ از کار گروهی در گالری و همکاری با اعضای گروه چه تجربهای کسب کردهاید؟
ـ کار در این جمع تجربهی خیلی جالبی بود، از این لحاظ که من معمولا آثار نهایی هنرمندان را بعد از اتمام و بهنتیجه رسیدن در بازدید از کارگاهشان میبینم؛ زمانی که نصف مجموعهآثار بهنتیجه رسیده یا در پایان کار هنرمند است و این زمان معمولاً نزدیک به تاریخ نمایش، ارائه و انتخاب آثار است؛ اما اینبار فرآیند متفاوت بود و من تجربهی مواجههی با آثار را از مرحلهی طرح ایده تا چهگونگی شکلگیری و تولید داشتم. اصرار هنرمندان این جمع و این نوع کار گروهی با این تعداد هنرمند اتفاقاً در این زمان تجربهی جالبی بود. با تعدادی از هنرمندان گروه «مفصل» از مدتها پیش کار نکرده بودم و حتی تعدادی را نمیشناختم و بههمیندلیل هم تجربهی جالبی بود. با وجود همهی دیدگاههای متفاوتی که وجود داشت، در نهایت یک چیز در ما مشترک بود؛ فعال بودن و کار کردن در زمان حال که قسمتی از این فعالیت جمعی و برایم بسیار لذتبخش بود. قسمت قشنگ داستان، تفاوتهای موجود در دیدگاهها و افراد بود که باعث میشد چالشهایی در حین کار بهوجود بیاید، اما درنهایت همهی اعضا به یک نظر و توافق واحد میرسیدند.
گفتوگوهایی که در ادامه میآید، صحبتهای اعضای گروه «مفصل» است که بهصورت کلی واحد برای توضیح جزئیات این کار مشارکتی درآمده است؛ بنابراین از صحبتهای آنان به زبان جمع استفاده میکنم و از آوردن نام اعضا به خواست خودشان پرهیز میکنم.
+ چرا دور هم جمع شدید؟ آیا این جمع را شکل دادید و بعد به اینکه چه پروژهای را ارائه بدهید فکر کردید یا بهطور جداگانه پروژههای خود را مناسب کار جمعی یافتید؟
ـ دغدغهها متفاوت بود ولی با تمام اختلافات تصمیم گرفتیم بهقصد تجربهی کار گروهی، در کنار هم کار و فکر کنیم. همینطور زمانه و شرایط هنر در حال حاضر، در کشوری مانند ایران، نیاز به گفتوگوی جمعی و کار گروهی را ایجاب میکند. از حدود پنجماهپیش فضای گفتوگو در گالری بین هنرمندان و مخاطبان بهوجود آمده بود که نیاز و اهمیت جمع را روشن میکرد. گفتوگوها حول این میچرخید که آیا میتوانیم بهصورت جمعی کار کنیم و چهطور این اتفاق میافتد؟ لزوماً همهی اعضا یکدیگر را نمیشناختند و تجربهی برگزاری نمایش را هم نداشتند. فکر میکنیم آنچه ما را در کنار هم جمع کرد، طرح این سؤال بود که آیا میتوانیم در جایگاههای مختلف دور هم جمع شویم و تجربهی کار جمعی را داشته باشیم؟ نکتهی مهم این بود که فضای گالری را برای کار و گفتوگو در دست داشتیم و میدانستیم که میتوانیم نمایش هم نداشته باشیم. این تصمیم باعث میشد و به ما کمک میکرد که آزادتر قدم برداریم و با خیال راحت تجربه کنیم. تصمیم گرفتیم در زمان مشخصی در گالری جمع شویم و از آنجایی که تکتک هنرمندان با آثار یکدیگر آشنایی کامل نداشتند، جلسات معرفی هنرمندان برگزار شد تا با آثار و ذهنیت هم آشنا شویم. بهعلاوه انگیزهی اولیهی هر فرد برای جمع شدن و شراکت در یک کار جمعی متفاوت بود. از طرفی صحبت در مورد همهی افراد هم سخت است، چون انگیزهی واحدی وجود ندارد، اما در دورههای مختلف سیاسیـاجتماعی، تنها فکر کردن و در خانه نشستن خیلی راهی بهجایی نمیبرد، اینکه بهتنهایی مسائل را از یک دریچه ببینی؛ ولی با قرارگیری در جمع جنبههای دیگری از مسائل را درک میکنی و با یک مخرج مشترک از دیدگاههای مطرحشده در گروه به درک بهتری از آن از وقایع دست مییابی. ضرورت جمع شدن، ما را کنار هم گرد آورد. دیدیم که تنهایی کار کردن و نمایش داشتن و تمرکز روی یک هنرمند در این دوران مفید نیست. پس تلاش کردیم طی پیش بردن فرآیند، به نمایش برسیم که نه مانند نمایشهای گروهی معمول باشد و نه شخصی بهعنوان نمایشگردان هنرمندان را به هم وصل کند. بههمیندلیل تلاش کردیم پروژههایی که قابلیت کار جمعی دارند را تعریف کنیم.
+ از مراحل مختلف کار در این گروه و چهگونگی شکلگیری ایدهها بگویید:
ـ ایدهها طی گفتوگوی جمعی خلق شدهاند، مراحل خلق هر اثر بهصورت گروهی صورت پذیرفته و افراد بنابر رسانههای مختلف تلاش کردهاند کار را بسازند، نقاشی کنند یا چیزی به آن اضافه کنند؛ روی آثارِ هم کار کردیم، تجربه کردیم و هرکس به میزان ایده و مهارت و قابلیتهایش حضور پیدا کرد. با انتخاب موضوع هم مخالف بودیم و بهدنبال راهحلی برای کار بدون موضوع میگشتیم. گفتوگوها در گروه باعث پختگی ایدهها شد و به یک نگاه نسبتاً جمعی رسیدیم. اشتراک نظرات در موضوعاتی مانند آرشیو کردن، بازار هنر، نگاه به آموزش هنر، وجود لایههای مختلف در فرآیند تولید و خود فعالیت گروهی بهعنوان موضوع، به محوریت تولید آثار نمایش مفصل تبدیل شدند. فرآیند کار با گذراندن وقت به بهاشتراکگذاری ایدهها، تجربهها و بازیهای جمعی ادامه پیدا کرد. لزوماً اینطور نبود که ایدهی پروژه متعلق به همهی اعضای گروه باشد. ایده را معمولاً یک یا دو نفر مطرح و بقیه بنا بر آن مشارکت میکردند. بر اساس بحثهای شکلگرفته بین اعضای گروه در مورد آمدن اسم اعضا روی دیوار و چهگونگی آن، با توجه به میزان مشارکت هر فرد، نهایتاً تصمیم بر این شد که اسم هنرمندی که ایده را مطرح کرده روی دیوار بیاید؛ بنابراین پایین بیانیه اسم شخص ایدهپرداز آمده است. اما این اسامی لزوماً باعث نمیشود که نقش پررنگ برخی از اعضا را نادیده بگیریم.
+ تجربهی کار جمعی در فضای گالری چهگونه است؟
ـ در فضای گالری سههفته فرصت داشتیم به چیدمان آثار فکر کنیم و در نهایت تصمیم بگیریم. در این موقعیت زمانی هم فرصت و امکان جمع شدن در جایی غیر از گالری را نداشتیم. مهم این بود که همه حضور داشته باشند. بهایندلیل که منابعی که داشتیم بهواسطهی کار همزمان شکلگرفته و در استمرار بود که این اتفاق میافتاد. بهعلاوه استیصال در جوامع تجسمی و کمبود فضای مناسب برای نمایش رسانههای مختلف، انگیزهای ایجاد کرد که این آثار شامل طیف گستردهای از کارماده و رسانه باشد. مخصوصاً رسانههایی که در سالهای اخیر در گالریها کمتر شاهدشان هستیم. این مفصل و شکلگیری آن در بستر گالری بود گه جمع را انسجام داد، باعث فاصله گرفتن هنرمندان از فضای شخصیشان شد و چالشبرانگیز بود. در فرآیند کار در گالری فرصت این تجربه برای هنرمندان پیش میآمد که در ارائهی درست آثار و پروژهها، همزمان نقش داشته باشند. بهعلاوه حضور هنرمند بهعنوان فردی که شغلی دارد، لزوماً در کارگاههای شخصی اتفاق نمیافتد و کار جمعی در گالری این امکان را فراهم میکند که بهطورمستقیم تجربهی دیداری آثار در حین شکلگیری را داشته باشیم. باز خوردی که در نهایت دریافت کردیم این بود که بینندگان احساس فعال و پویا بودن را از فضای گالری و آثار دریافت کردند. از طرفی درک و جذب بازخوردها برای ما کمی دیر اتفاق میافتاد، چرا که مراحل کار و چیدمان آثار در مدت زمان فشرده و حجم بالای فعالیتها باعث شد هنوز در جریان این تجربهی جمعی باشیم.
+ مسائل مالی گروه و فروش آثاری با این شکل متفاوت ارائه در این نوع نمایشهای جمعی به چه صورتی پیش میرود؟
ـ در لیست فروش آثار این بازیگوشی و شوخی وجود دارد که چه آثاری برای فروش است و شکل قیمتگذاری چهطور اتفاق افتاده است؛ بههرحال هنرمندان باید بتوانند بر حضور پویای خودشان تأکید کنند. واقعیت این است که آثار زیادی در پروژههای جمعی ما تولید شدند که قابلفروش هستند. شکل متنوع قیمتگذاری 25 تومانی، یک اتریوم، یک میلیونونیم و سی میلیون تومانی را داریم. شوخی با مشخصههای بازار هنر هم جزو ایدههای ما بود و بهعنوان یک پروژه در ادامه بیشتر به آن میپردازیم. این نمایش بهنسبت فروش خوبی هم داشته است.
ارکیده درودی در ادامه اضافه کرد که :
ـ یک صندوق هم برای ادامهی این فعالیت جمعی شکل گرفته است که تمام درصد گالری از فروش و دهدرصد از سهم هنرمندان برای پروژههای آینده با تصمیم جمعی هنرمندان به اینگونه فعالیتها تخصیص داده شده است.
تصویر کاور و اسلایدر و تصاویر متن:
مهران دانایی؛ ام استودیو