نگاهی به نمایش «دیوانه» علیاکبر صادقی در مدار موازی
12 مرداد 1401نمایشی از آثار علیاکبر صادقی با عنوان «دیوانه» از 3 تیر تا 11 شهریور 1401 در مدار موازی برقرار است. بنا بر بیانیهی نمایش، این رویداد شامل نقاشیهای اکریلیک بر بوم است که هنرمند از سال 1369 تابهامروز کار کرده و پنج نقاب که صادقی با همکاری پلتفرم آرت مارت تولید کرده است.
سالها کار و فعالیت در زمینههای مختلف هنری چون نقاشی، تصویرسازی و گرافیک، انیمیشن و ارائهی آثار حجمی، تابلوهای رنگروغن، آبرنگ، طراحی و تصاویر متحرک، صادقی را به هنرمندی شناختهشده در جهان هنر تبدیل ساخته است. مضامین حماسی، اساطیری و خیالی در آثار او از ترکیب سنتهای هنر ایرانی (مینیاتور، نقاشی قهوهخانهای، نقاشی قاجاری و...)، سوررئالیسم غربی، هنر قبایل بدوی، تصاویر عامیانه و هنرِ آیینیِ جهان باستان شکل گرفته است.
توجه علیاکبر صادقی به روایات انسانشناسانه، او را به خلق خودنگاره، موجوداتی غریب و نقابهایی دیوسان واداشته است؛ خودنگارههایی با بیان اکسپرسیونیستی و نقابهایی سرشار از معانی نمادین. هنرمند در بسیاری از آثار با تصویرگری چهرهی خود در حالات مختلف، در نقش قهرمان منفی یا ضد قهرمان ظاهر میشود؛ تصاویری که در بیشتر مواقع دوگانهی خوبی و بدی را در خود نهفته دارد. در نمایش «دیوانه» نُه قاب در چینشی واحد، نمایشگر نُه چهره از هنرمند در شمایل و رنگهای متفاوت است: گاه با حشرات و جانورانی نشسته بر پیشانی و گاه با میخ و نیزه و سوزنهایی فرورفته در صورت، که رد درد و ترس و دیگر حالات انسانی، بنا بر موقعیت حاضر بر آنها هویداست. عنصر رنگ در این تصاویر خاصیتی روانشناسانه یافته است و بر احساسات درونی هنرمند در مصاف با رخدادهای متفاوت تأکید دارد.
در نقاشی صادقی فضای خالی مفهومی ندارد و در هر گوشه و کنار آن رخدادی در حال وقوع است: قابی پوشیده از نبردِ بیشمار اژدهایان، که تنها نقاط زردرنگ چشمانشان راهی برای تفکیک آنهاست؛ مار اوروبوروس(1) حلقهزده بر گردن دیوی سرخگون، دیوی نشسته بر شانهی دیوی دیگر، دیوان نشسته بر تخت چون خدایان هندو، انسانهای برهنهی آبیِ ایستاده به خدمت، انسانهای لمیده و پراکنده در فضای تصویر، خدابانوی دیوسانِ نشسته بر شیر که همچون خدابانوی باستانی کرت(2) یونان، مارهایی پیچیده به دور بدن دارد و گاه نشسته در اعماق دریا در جهانی اساطیری، موهای مدوساوارِ(3) خود را با خنجری شانه میکند، همگی از جهان تخیلی ذهن هنرمند بر قاب تصویر جاری شدهاند.
نقابهای نشسته بر دیوار و نقوش دیوان، مخاطب را در مقابل دوگانهی خیر و شر، خوبی و بدی، اهورا و اهریمن، عدل و ظلم، نور و تاریکی، صلح و جنگ، نیکی و پلیدی و نهان و عیان قرار میدهد. از میان نقابی شکافته، دیو سرخ بالداری با مارهایی پیچیده به دور سر و گردن با شمشیری در دست سر برآورده و بر شمشیر او نیز مارهایی در حال حرکتند. نقاب دیوِ سرشکافته، چهرهای مسالمتآمیزتر دارد و دیو بیرونجسته با چهرهی آتشین خود، تأکیدی بر دوگانههای حاکم بر آثار صادقی است. چنانچه میدانیم نقاب یا ماسک در فرهنگ قبایل بدوی، مفاهیمی مذهبی و معنوی دارد و از آن در رقصهای آیینی و رویدادهای اجتماعی و مذهبی استفاده میشود. در بیشتر فرهنگهای سنتی، فردی که ماسک آیینی میپوشد از نظر مفهومی هویت انسانی خود را از دست داده است و با نقاب خود یکی میشود. اما در پس نقابهای دیوسان صادقی، گویی نه انسان، که دیوی دهشتناکتر نهفته است که هر لحظه نقاب رنگین خود را شکافته و به بیرون میجهد. در واقع اینجا نقاب یا پرسونا پوششی است که دیو بر صورت میزند تا شخصیت حقیقیاش را از دیگران پنهان کند.
علیاکبر صادقی هنرمندی است که در جزئیات پُرکار آثارش، مخاطب را به دنیایی رنگین از تصادم واقعیت و خیال، تاریخ و اسطوره و بود و نبود مهمان میکند. طراحیها و نقاشیهای علیاکبر صادقی امروزه در مجموعههای معتبر خارجی و داخلی از جمله موزه بریتانیا، لكما و موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود.
پانوشت:
1. اوروبوروس (Ouroboros) واژهی یونانی، به معنی ماری که دمش را گاز میگیرد و مفهوم آن به تداوم چرخهای زمان و توالی نامحدود مرگ و تولد دوباره اشاره دارد.
2. کرت (Crete) جزیرهای میان یونان و میانرودان و پایگاه واسطهای برای انتقال اساطیر و خدایان و نظامهای اجتماعی و اقتصادی میانرودان به یونان بود. مشهورترین خدابانوی مادر در کرت، خدای مار است که مارهای بههمپیچیده روی بدن یا دستانش دارد. تاریخ پیکرههای بهجامانده از این خدابانو به حدود 1600 قبلازمیلاد باز میگردد.
3. مِدوسا یا مِدوزا (Medusa) در اساطیر یونانی، زنی اساطیری است که میتواند هرکس را که به چشمانش خیره میشود، تبدیل به سنگ کند. طبق اساطیر، آتنا از روی خشم یا حسادت موهای او را تبدیل به مار کرد.
تصویر کاور و اسلایدر:
- www.dastan.gallery