icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

درباره‌ی نمایش البرز کاظمی در زیرزمین دستان

نویسنده : امیر اسفندیاری

زمان خواندن : ۶ دقیقه

هیچ‌کدام خاطره نشد


 

زیرزمین دستان در تاریخ ۱۳ آذرماه ۱۴۰۰ میزبان نمایش تازه‌ای از البرز کاظمی (۱۳۶۸) با عنوان «هیچ‌کدام خاطره نشد» و نمایش‌گردانی «پروژه‌‌ی وتن» بود. این نمایش تا ۲۶ آذر ادامه دارد. «هیچ‌کدام خاطره نشد» شامل فتوکلاژ‌‌های کاظمی‌ست که به‌نوعی در امتداد تجربه‌ورزی‌های اخیر او در باب تصویر قرار دارد.
کاظمی پیش‌تر در نمایش‌های انفرادی و گروهی در داخل و خارج از کشور حضور داشته و در آثار و مجموعه‌های گذشته‌ی خود، به کنکاش در فضای شخصی و خانوادگی‌اش پرداخته است. او به‌عنوان هنرمندی که به‌دنبال فهم و تعمیم مسئله‌های شخصی خود به یک فضای عمومی است، در مجموعه‌های ابتدایی خود به‌سراغ عکاسی از خانواده و دوستان رفته و در ادامه این روند را به ثبت لحظات و موقعیت‌های دیگری گسترش داده است. وی در تجربه‌های بعدی به‌دنبال فتوکلاژ و عکاسی از تصاویر دوبعدی رفته که عمدتاً از پیش عکاسی شده‌اند؛ و به بدن و مواجهه‌‌ی آن با دیگر بدن‌ها، اشیاء و مکان‌ها توجه ویژه‌ای کرده است. عکس‌ها و کلاژ‌های کاظمی اغلب به‌صورت آنالوگ ثبت می‌شوند و استفاده‌ از امکانات عکاسی آنالوگ در آثار وی مشخص است؛ عنصری که در «هیچ‌کدام خاطره نشد» به واضح‌ترین شکل ممکن خودنمایی می‌کند.
روند شکل‌گیری مجموعه‌ی «هیچ‌کدام خاطره نشد» پیرو تجربیات قبلی عکاس است. این مجموعه شامل عکس‌ها و فتوکلاژ‌های سیاه‌و‌سفید کاظمی است که به نظر می‌رسد با خاطرات و لحظات دور هنرمند، که در طول زمان توسط وی ثبت شده‌اند، پیوندی مستقیم دارد. 

 

البرز کاظمی | نمای چیدمان نمایش «هیچ‌کدام خاطره نشد» در زیرزمین دستان

 

در متن پیوستی که «پروژه‌ی وتن» برای این نمایش ارائه داده است، شاهد نوعی پرداخت به خاطره‌هایی آزاردهنده و ثبت‌نشده‌ هستیم که زندگی‌ها را در بر می‌گیرند و هم‌چون زخمی به روح خراش می‌اندازند. در این متن کنایه‌دار، واژه‌ی «خطر» به‌عنوان ریشه‌ی واژه‌ی «خاطره» قرار گرفته، و در ادامه چنین پنداشته شده که واژه‌ی خاطره (که در این‌جا عکس و تصویر بار حمل آن را به دوش می‌کشند) برای دوری از خطر (یا آن‌چه از خاطره با ریشه‌ی «خطر» ساخته شد) به وجود آمده است. همان‌گونه که پیداست مجموعه‌ی پیشِ رو در نسبت با خاطرات شخصی هنرمند تعریف می‌شود. این نسبت در یک پروژه‌ی کیوریتوریال شاید کمی عجیب به نظر برسد. آن‌چه به‌صورت بسیار شخصی برای هنرمند ثبت شده، این‌بار با عرضه شدن توسط ماهیتی که از آن وقایع و اتفاقات دور است، بازتعریف می‌شود؛ به‌گونه‌ای که می‌توان آن را در تعامل با متن یادشده دید. این‌بار با خروج از منطقه‌ی امن هنرمند، خاطراتی که مرورشان مانند زخم است، سر بیرون می‌زنند و خود را عیان می‌سازند.     
چیدمان آثار در محیط زیرزمین دستان در نگاه اول نامنظم به نظر می‌رسد. آثار در اندازه‌های متفاوت کوچک و بزرگ در نقاط مختلف گالری قرار گرفته‌اند. چیدمان به‌گونه‌ای‌ست که می‌توان برخی از آثار نصب‌شده بر دیوار را در کنار یکدیگر و به‌عنوان مکمل دیگری دید. 

 

البرز کاظمی | نمای چیدمان نمایش «هیچ‌کدام خاطره نشد» در زیرزمین دستان

 

همان‌طور که گفته شد، آثار این مجموعه مانند کارهای قبلی هنرمند در فضایی شخصی سیر می‌کنند؛ اما این‌بار پیدا کردن آن فضا یا ابژه‌های عکاسی‌شده در میان تصاویر کمی مشکل به‌نظر می‌رسد. هرکدام از آثار به تکه‌های مختلفی از عکس‌های متفاوت تقسیم می‌شوند که شامل تکه‌های بیش‌تر و متنوع‌تری از قبل هستند. اما با کمی جزئی‌نگری، با عناصر آشنایی در عکاسی کاظمی مواجه می‌شویم که نمونه‌های آن‌ را در مجموعه‌های قبلی هنرمند دیده‌ایم. عناصری چون بدن و اجزای صورت، موی سر و صورت، اشیائی چون گلدان، صندلی، تخت، شاخ و برگ و...، به‌گونه‌ای در آثار قرار گرفته‌اند که گویی بخش‌هایی مغشوش از تصاویر یا خاطرات هنرمند هستند. هم‌چنین استفاده از مکان‌هایی چون اتاق‌خواب، این حس آشنایی و راحتی در محیط عکاسی‌شده را تشدید می‌کند.

اغلب تصاویری که جهت ساخت کلاژ‌های مجموعه  انتخاب‌شده‌اند، به گونه‌ای‌ هستند که حسی از‌پیش‌ساخته و صحنه‌پردازی‌شده را ایجاد نمی‌کنند. آن‌‌ها بیش‌تر تصاویری ساده با چاشنی عکاسی تازه‌کار و سردستی هستند که در نوع استفاده دچار تغییراتی شده‌اند و عکاس آن‌ها را در طول زیست خود عکاسی و آرشیو کرده است. آن‌‌ها از بستر اصلی خود جدا شده‌اند و دیگر نمی‌توانند داعیه‌دار ثبت واقعیتی از یک لحظه‌ی متعین باشند. هنرمند با دست بردن در آن‌‌ها، علاوه‌بر برش و تکه‌چسبانی، برخی‌شان را مخدوش کرده و زخم‌هایی بر پیکره‌ی تصویر به‌جا گذاشته است. زخم‌هایی که جمله‌ی تکرارشونده‌ی متن پیوست نمایش را به یاد می‌آورند:

«من روی بدنم رد سوختگی دارم!»   

البرز کاظمی | بدون عنوان | 1400 | چاپ روی کاغذ فاین آرت | 80 × 110 سانتی‌متر

با کمی توجه به آثار می‌بینیم که برخی از آن‌‌ها در اندازه‌های متفاوتی در چیدمان شکل‌گرفته تکرار شده‌اند. از طرفی جزئیات هر اثر در فضایی با کنتراست بالای سیاه‌وسفید، آن‌ها را کمی شبیه به یکدیگر نشان می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که می‌توان برخی تصاویر را در هم تصور کرد. این رویه برداشت‌ها و البته وجوه مختلفی از یک تصویر واحد را نشان می‌دهد که می‌تواند در بستر‌های مختلف، کاربرد‌های متفاوتی را از خود بروز دهد و جای‌گیری‌ آن‌ها به تولید تصاویری در معنایی دیگر منجر شود. این وجوه مختلف از یک تصویر است که در مقابله با تصویری ثابت بر می‌آید و امکان ساخت توهم واقعیت را در این مجموعه از آن‌ها می‌گیرد.  


آثار مجموعه‌ی «هیچ‌کدام خاطره نشد» به‌دنبال ساخت خاطره به‌معنای آشنا و بعضاً مثبت آن از دل اتفاقات و عکس‌های شخصی نمی‌گردند، بلکه با تکه‌تکه کردن، تخریب و لطمه زدن به آن‌ها، هدفی در مقابله با آن را پیدا می‌کنند. این‌بار و در پایان، با نظاره‌ای دیگر بر چیدمان، عکس‌ها، بی‌نظمی خود را در محیط گالری توجیه می‌کنند. 


«هیچ‌کدام خاطره نشد» پر است از بدن‌های تکه‌تکه، آدم‌های آشنا، لحظات و مکان‌های شخصی که همه به‌نوعی گم شده و درصدد از بین رفتن قرار گرفته‌اند. آن‌ها خاطراتی ناواضح هستند که از واقعیت خود تهی شده‌ یا در مقابله با خود عکاس قرار گرفته‌اند. وضعیتی که در آن مکان‌ها، اشخاص و خاطرات، نقشی که به‌صورت قطعی بازی می‌کردند را فراموش کرده و در یکدیگر گم می‌شوند؛ بدین‌گونه که در مقامی تازه، آن‌چه که در متن پیوست نمایش «مخاطره» نامیده شد را یادآوری می‌کنند.  

 

به پولاروید نامشخصی که از آن عکاسی شده است توجه کنید؛ به زنی که مو‌هایش را می‌بینیم، صورت مردی که ناواضح است یا دستی که جلوی یک صورت قرار گرفته است. «هیچ‌کدام خاطره نشد» پر است از این لحظات که به پرسه‌زنی در مخاطراتی مجروح می‌ماند و مخاطب را در این مسیر با خود هم گام می‌کند.    

 

 

bktop