icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

نگاهی به آثار هنرمندان ایرانی در سه‌سالانه‌ی گالری ملی ویکتوریا (اِن‌جی‌وی) ۲۰۲۳

نویسنده : مسیح یوسف‌زاده

زمان خواندن : ۴ دقیقه

سه‌سالانه‌ی گالری ملی ویکتوریا، تحت عنوان سه‌سالانه‌ی ان‌جی‌وی (NGV Triennale) یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای هنری استرالیا در شهر ملبورن است که تبدیل به مرکزی برای نمایش و ایجاد گفتمانی درباره‌ی مسائل معاصر و اساسی پیرامون زندگی انسان‌ها شده و از این طریق بسیاری از دغدغه‌هایی را که ممکن است مورد توجه بسیاری از هنرمندان قرار گیرد، بررسی می‌کند.

این رویداد در سال ۲۰۲۳ نیز طبق همین نگرش، توجه خود را معطوف به لحظات قدرتمند و تکان‌دهنده از جهان امروز می‌کند؛ موضوعاتی نظیر شرایط آب‌وهوایی، جنگ، درگیری‌های سیاسی‌-اجتماعی، زندگی درویشی و بوهمیایی، کلان‌شهرها و مسائل زیستی آن، همه دست‌مایه‌ای برای این رویداد بزرگ شده است. ان‌جی‌وی ۲۰۲۳ با تمرکز و بها دادن به رویکردهای معاصر و محدود نکردن آثار ارائه‌شده به رسانه‌ای خاص، مجموعه‌ای از روش‌ها و شکل‌های گوناگون را دور هم جمع‌آوری کرده است تا بیان‌های متفاوت و متنوعی را هم‌زمان با پرداختن به مشکلات حال حاضر رقم بزند؛ همین بیان‌ها و روش‌های نوین، ایده‌هایی نو را در جهت دغدغه‌هایمان به پیش کشیده است.

هدی افشار | مجموعه‌ عکس‌های «تا» | بخشی از اثر، سه‌سالانه‌ی گالری ملی ویکتوریا (ان‌جی‌وی) | ۲۰۲۳-۲۰۲۴

در این دوره از تری‌ینال ان‌جی‌وی، که از تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۲ تا ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ (۳ دسامبر ۲۰۲۳ تا ۷ آپریل ۲۰۲۴) برگزار شد، آثار سه هنرمند ایرانی - هدی افشار، فرخ مهدوی و نازگل انصاری‌نیا – نیز به نمایش درآمد که با توجه به خط مشی این دوره، نکات قابل توجهی را ارائه داده است. در این متن نگاهی به این آثار خواهیم داشت.

هدی افشار، هنرمند ایرانی ساکن استرالیا، با مجموعه کاری تحت عنوان «تا» یا «جمع شدن» (The Fold) در این رویداد حاضر شد. این پروژه در واقع یک پژوهش بصری و روان‌شناختی از گائتان گاسیان دو کلرامبو (Gaëtan Gatian de Clérambault)، روانپزشک و عکاس فرانسوی است که افشار حین تحقیقات خود در موزه‌ی کوای برانلی پاریس (Musée du quai Branly) با آن مواجه شد و او را دست‌مایه‌ای برای خلق اولین کار خود در حوزه‌ی آرشیو و بایگانی قرار داد. این پژوهش که عکاسی آن نی ز توسط شخص دو کلرامبو انجام شده، شامل هزاران عکس از زنان باحجاب مسلمان، همچنین بعضی از مردان در کشور مراکش است. دو کلرامبو این مجموعه را برای کاوش درباره‌ی ارتباط میان پوشش و شهوت انجام داده است. هدی افشار پس از پیدا کردن این آرشیو غنی، حالا با انتخاب و چینشی از جانب خود، این آثار را به شکلی هدفمند به نمایش گذاشته است.

افشار، دوکلرامبو را به عنوان یک شخصیت تاریخی برجسته می‌کند و در عین حال بر نقش مهم این پژوهش در بررسی تأثیرات و ارتباط میان جنون شهوانی، حجاب و فتیشیسم تأکید می‌کند؛ پژوهشی که خود نیز به‌دلیل زمینه‌ی موضوعی، چیزی که به تصویر کشیده و وسواس شخص دو کلرامبو به پوشش ظاهری، خالی از اهداف و نگاه استعماری نیست!

در سراسر این مجموعه، افشار با نگاهی انتقادی، نه تنها که بر ارتباط دو مفهوم «نگاه خیره»۱ و پوشش تأکید می‌کند، بلکه در تلاش است زاویه‌های گسترده‌تری از شیوه‌هایی که ما با آن عکس‌ها را درک می‌کنیم نشان دهد.‌ او مخاطب خود را با این پرسش به چالش می‌کشد؛ «عکس ها از ما چه می‌خواهند و چه چیزهایی به ما می‌گویند؟».

مجموعه‌ی «فولد» از ما به‌عنوان مخاطب توقع دارد که به گونه‌ای دیگر عکس‌ها را بخوانیم، توجه خود را بر وجه‌ی سیاسیِ بازنمایی معطوف کنیم و درباره‌ی زیبایی‌شناسیِ سوژه‌های حاشیه‌ای دوباره فکر کنیم. «فولد» علاوه‌بر نمایش یک تحقیق بصری و روان‌شناختی، جنبه‌های مختلف بازنمایی را نیز به چالش می‌کشد. به همین دلیل مجموعه‌ی افشار ترکیبی از تکنیک‌های مختلف است؛ از چاپ دستی عکس‌ها در تاریک‌خانه تا انیمیشن دیجیتال که می‌توان آن را از دو جنبه قابل تأمل دانست: نخست، فیلمی که به نمایش درمی‌آید، و سپس نحوه‌ی انتخاب و چیدمان عکس‌ها.

فیلم با یک انیمیشن شروع می‌شود که صحنه‌ی مرگ یا خودکشی دوکلرامبو را بازسازی کرده است. دوربین از میان انعکاس آیینه‌ها، تصویر دوکلرامبو را نشان می‌دهد که با اسلحه‌ای به خود شلیک می‌کند. سپس کل فیلم با مصاحبه‌هایی با پزشکان و اساتید دانشگاه درباره‌ی دوکلرامبو و کارش، به شکلی مستندگونه، ادامه می‌یابد.

فرخ مهدوی | بدون عنوان | نمای چیدمان، سه‌سالانه‌ی گالری ملی ویکتوریا (ان‌جی‌وی) | ۲۰۲۳-۲۰۲۴

تعداد عکس‌های زیادی از تحقیق جامع دوکلرامبو، به‌ گفته‌ی خود هنرمند، به‌صورت تصادفی انتخاب شده است. این عکس‌ها، با ابعاد کوچک و در تعداد زیاد کنار هم قرار گرفته، به طوری که شبیه به موزاییک‌های کوچکی از یک کل به‌نظر می‌رسند. شکلی که این تصاویر به خود گرفته‌اند، توجه ما را نسبت به تا و چین پوشاکِ سوژه‌ها جلب می‌کند؛ عنصری که با تکرار آن، نوعی ارجاع به زیاده‌روی و وسواس دوکلرامبو به موضوعِ پوشش را نشان می‌دهد. موضوعی که طبق گفته‌های او، ارجاعی به یکی از ویژگی‌های پوشاکِ دوره‌ی باروک که ژیل دلوز (Gilles Deleuze) آن را «فولد» نامیده است می‌باشد.

فرخ مهدوی هنرمند ساکن تهران است که در طول دوران حرفه‌ای خود، توجه ویژه‌ای به استفاده از رنگ با لایه‌های ضخیم و سنگین دارد. او با استفاده از همین اسلوب، پرتره‌هایی با ابعاد بزرگ خلق می‌کند که در آن‌ها لایه‌های غلیظ رنگ، حسی از حجم را به مخاطب القا می‌کند.

در این دوره از سه‌سالانه‌ی ان‌جی‌وی، مهدوی در ادامه‌ی آثار پیشین خود، تصاویری انتزاعی از صورت انسانی خلق کرده است؛ صورت‌هایی که شخصیت قابل شناختی برای ما ندارند و به‌دلیل نوع به‌کارگیری رنگ و بافت خاص آن‌ها، شبیه به حجم‌های دوبعدی به‌نظر می‌رسند. مجموعه‌ای از پرتره‌ها با رنگ‌های ضخیم صورتی، روی دیوار قرار گرفته اما کار مهدوی با پرتره‌هایی که روی زمین پخش شده‌اند کامل می‌شود. این پرتره‌ها به گفته‌ی خود هنرمند، «نقاشی های دفع‌شده»۲ عنوان شده‌اند؛ گویی مانند زباله یا فضولات دور ریخته شده باشند.

نازگل انصاری‌نیا | بدون عنوان | نمای چیدمان، سه‌سالانه‌ی گالری ملی ویکتوریا (ان‌جی‌وی) | ۲۰۲۳-۲۰۲۴

استفاده نمادین این هنرمند از رنگ صورتی، برای فارسی‌زبانان، واجد معانی انسانی است. «صورتی» صفتی بر اسم «صورت» است. می‌توان گفت که رنگ صورتی در کار هنرمند، توجه او به مسئله‌ی نژادپرستی را نشان می‌دهد. چیزی که از کار مهدوی برداشت می‌شود، توجه او به یکی بودن انسان‌ها، بدون توجه به رنگ پوست آن‌ها است. رنگ صورتی، رنگ جهانی گوشت انسانی است و همه‌ی رنگ‌ها را یکی می‌کند. تفاوتی ندارد که هر کدام از این پرتره‌ها دارای چه شخصیت، قومیت، نژاد یا جنسیت هستند؛ آن‌ها یکسان تصویر شده‌اند و با نگاه‌های متعجبشان، انسان‌ها را به فکر درباره‌ی موضع متفاوتی از خود و دیگری دعوت می‌کنند.

نازگل انصاری‌نیا در این رویداد، مجموعه‌ای از ریخته‌گری‌های رزین را به‌نمایش گذاشت؛ این مجموعه درواقع مدل‌هایی از استخرهای خصوصی مربوط به دهه‌ی ۱۳۴۰ و دوره‌ی پهلوی دوم در شهر تهران را نشان داده است. نسخه‌های مینیاتوری و کوچک‌شده از این اشکال معماری، یادآور برنامه‌ها و طرح‌های شهرسازی برای شبیه کردن تهران به لس‌آنجلس است. طرحی از فضاهایی که پس از انقلاب ۱۳۵۷، تبدیل به مکان‌هایی خاموش و متروک در حافظه‌ی تاریخی مردم ایران شده است.

انصاری‌نیا با بازنمایی نمادین و مینیاتوری خود، بازتابی از تنش‌های بین دنیای شخصی و زمینه‌ی اجتماعی‌اش را ارائه می‌دهد. او که در تهران متولد و بزرگ شده است، فقدان و دوری از فضاهایی که زمانی خاطره‌ای برای شهروندان و مردم این شهر داشته‌اند را برای ما نمایان می‌کند. با نمایش این قالب‌های رزینی کوچک، تصاویر روزمره‌ای گمشده در ذهن مرور می‌شود. تصاویر شهری که حالا فضاهایش از ما سلب شده و «خوابیده است». هرچند این مجموعه ممکن است در چارچوب نوستالژیک خود باقی بماند، اما این استخرها، هم‌زمان که ما را به درون یک ناخودآگاه تاریخی پرتاب می‌کنند، بحران تاریخی امروزه را هم یادآور می‌شوند. هنرمند از «آرزویی که امیدوار است در آینده‌ای پیش‌بینی نشده پر شود» حرف می‌زند. او به ما یادآوری می‌کند که شهر تهران پر از فضاهایی است که متعلق به ما نیستند. گویی اجبار به خالی گذاشتن این فضاها، واقعیتی را برای ما به خاطره تبدیل کرده که حالا با دیدنشان بیش‌تر با تجربه‌ی روزمره‌ی خود مواجه خواهیم شد.


پی‌نوشت‌ها:

  1. ۱- The Gaze
  2. ۲- Rejectamenta paintings

تصویر کاور و اسلاید:

  • ngv.vic.gov.au
bktop