icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

نگاهی به نمایش «پراکنده در فضا»

نویسنده : آبل هارطونی

زمان خواندن : 5 دقیقه

پروژه‌های آران از روز جمعه 14 آبان‌ماه میزبان آثار ساناهین باباجانیانس بود. این نمایش تا 28 آبان‌ماه ادامه دارد. باباجانیانس متولد سال 1370 در تهران و فارغ‌التحصیل کارشناسی نقاشی دانشگاه علم و فرهنگ و کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا است.متن گزاره‌ی نمایش به پدیده‌ی دیاسپورا یا قوم‌پراکندگی و تأثیرات این پدیده اشاره دارد. از چندفرهنگی‌ بودن، پیدا کردن جایگاهی در جامعه‌ی بزرگتر و تأثیر جامعه‌ی غالب سخن‌هایی گفته شده است. 

نمایش «پراکنده در فضا» چیدمانی است از نقاشی‌ها و مجسمه‌های باباجانیانس در دو مجموعه‌ی متفاوت اما در عین‌حال به‌هم‌پیوسته.

در مجموعه‌ی اول او با روی‌هم‌گذاشتن لایه‌های متعدد رنگ و ترکیب مواد، با عناصر و ساختارهای معمارانه ترکیب‌هایی ساخته است. البته حجم‌های او نیز از این عناصر معمارانه بی تأثیر نیست. در مجموعه‌ی دوم او به‌واسطه‌ی رفتار اجرایی (پرفورماتیو) و بیان‌گرایانه‌تر، لایه‌های رنگی را به‌سمت نوعی انتزاع کامل و خودآیین هدایت کرده است. تمام آثار باباجانیانس به‌لحاظ موضوعی به هویت و مسئله‌ی دوگانگی درونی خود هنرمند اشاره دارد، که در اینجا به‌شکل انفجاری از درون نمایان می‌شود.

مجموعه‌ی «دیاسپورا» را می‌توان ادامه‌ی مجموعه‌ی پیشین او یعنی «توازی و تلاقی؟» دانست که دو سال پیش در گالری فرمانفرما به نمایش در آمد. او در این مجموعه با بهره‌گیری از عناصر هندسی و معمارانه سعی در تلفیق فرهنگ مادی ایرانی و ارمنی دارد. اکثر آثار این مجموعه با خانواده‌ی رنگ‌های زمینی اجرا شده‌ که یادآور رنگ سنگ‌های کلیساهای ارمنی است. هنرمند الگوهای تزئینی هندسی روی ستون‌ها، گنبدها، بادگیرها و مناره‌ها را گاهی نقاشی و گاه کلاژ کرده که باعث شده نوعی تلاش برای شکست فضا در تمام آثار این مجموعه به‌چشم بخورد. گویی هنرمند سعی کرده تعمداً تصویر را در وضعیتی بین رویه‌ی خودِ سطح اثر پذیر و عمق تصویری خیالی، به تعلیق در آورد. حجم‌های او نیز که تحت‌تأثیر این عناصر سنتی معماری‌ قرار دارند، نوعی شکستگی یا انفجار درونی را نشان می‌دهند که برای هنرمند یادآور شکسته شدن و از بین رفتن هر آن‌چیزی است که به تعصبات گذشته و محدودیت‌های جامعه‌ای بسته مرتبط است.

نمای چیدمان نمایش «پراکنده در فضا» در پروژه‌های آران

متن گزاره‌ی نمایش به پدیده‌ی دیاسپورا یا قوم‌پراکندگی و تأثیرات این پدیده اشاره دارد. از چندفرهنگی‌ بودن، پیدا کردن جایگاهی در جامعه‌ی بزرگتر و تأثیر جامعه‌ی غالب سخن‌هایی گفته شده است. به‌نظر می‌آید مفهوم اقلیت دلالتی نسبتاً منفی برای باباجانیانس دارد و همچنین اشاره به این مسئله که هنر، برای او ابزاری است که با آن تلاش می‌کند از این دوگانگی درونی معنایی جدید خلق کند. او از دل این عدم‌اطمینان و جریان پیوسته در حال تغییرِ جهان اطرافش، روندی را پیش می‌گیرد که تمایلی شدید به تکرار دارد؛ تکراری که در روند نقاشی‌ها به شکل رفت‌وآمدی بین ساختن، پوشانیدن و دوباره ساختن شکل می‌گیرد. همان‌گونه که از متن نمایش، عناوین و خود آثار این مجموعه پیداست، هنرمند به‌شکلی کاملاً صریح دغدغه‌اش را تصویر کرده است.
چندفرهنگی بودن یکی از واقعیت‌های جهان گسترده‌ی امروز است و طبیعی است که افرادِ درگیر با این پدیده، همیشه به‌دنبال طرح سؤالاتی جدید درباره‌ی هویت و جایگاهشان باشند. با توجه به اینکه هویت‌های فرهنگی اموری سیال و تاریخی‌اند که در طول زمان دگرگون می‌شوند، مسلماً نمی‌توان دامنه‌ی یک فرهنگ مشخص را محدود به عناصری خاص دانست یا آن را به‌شکلی صلب تصور کرد؛ اما همین تأکید بر عناصر و عادت‌های خاص فرهنگ اقلیت و آشکار کردن آن‌ها، رابطه‌ی جامعه‌ی بزرگ و جامعه‌ی کوچکتر را به‌شکلی نو بازتعریف می‌کند. چیزی که اینجا به‌نظر مهم می‌آید، مسئله‌ی برخورد شخصی هنرمند با این پدیده‌ی پیچیده است و واکنشی که او درقالب یک عمل وجودی وابسته به بدن انجام می‌دهد، یعنی عمل نشانه‌گذاری (Mark Making).

ساناهین باباجانیانس | عدالت | ترکیب مواد روی بوم | 1400 | 180×200 سانتی‌متر

آثار مجموعه‌ی دیاسپورا را می‌توان پلی بین مجموعه‌ی پیشین باباجانیانس و نقاشی‌های انتزاعی‌اش دانست که در سالن دوم به نمایش در آمده و به‌نظر می‌آید آثار مجموعه‌ی دوم به بیان موردنظر هنرمند نزدیکتر است. در اینجا ما با انبوهی از نشانه‌ها و رفتارهای نقاشانه‌ی متفاوت طرف هستیم که همدیگر را می‌پوشانند و دوباره ساخته می‌شوند و این چرخه بارها و بارها تکرار می‌پذیرد. برای خود هنرمند این رفتار اجرایی با وضعیت زیست امروز و کلنجار و عدم اطمینان‌ ما در قبال باور کردن یا نکردن اطلاعاتی که هرروزه به سمت‌مان هجوم می‌آورد، مرتبط است. اطلاعاتی پراکنده، تکه‌تکه و حتی گول‌زننده که هرروز شکل عوض می‌کند. در اینجا محتوای صریح مجموعه‌ی قبلی، جایش را به‌نوعی بی‌نظمی ساختارمند داده که درصدد است تا ایده‌های هنرمند را پشت لایه‌ای از ابهام پنهان کند. خط‌هایی که به‌سمت نقاط گریز جداگانه متمایل‌اند، موتیف‌های سنتی ریتمیک، شکل‌های هندسی درهم‌تنیده و اجماع‌شده، اعدادی که برای هنرمند نشانگر موقعیت‌های جغرافیایی یا تاریخ‌های مرتبط با نسل‌کشی ارامنه و تعداد قربانیان آن فاجعه است، بازی نور و تاریکی، چکه‌های رنگ و در نهایت فیگورهای خطی ساده‌سازی‌شده‌ای از تکه‌های بدن یا سربازان حامل اسلحه، همه لایه‌هایی از این بافت پر هرج‌ومرج را تشکیل می‌دهد. تمام این نشانه‌گذاری‌های آگاهانه/ناخودآگاه را می‌توان به‌عنوان واکنش احساسی هنرمند به اتفاقات جهان اطرافش درک کرد. همچنان می‌توان گفت که هنرمند پراکنده شدن بدنش به‌لحاظ جغرافیایی را، به پراکندگی در فرم نقاشی‌هایش ترجمه می‌کند؛ نوعی تأکید بر حضور هنرمند و عاملیت اجتماعی او از طریق نشانه‌گذاری و خلق شاخص.

در نهایت باید گفت که نه تنها اقلیت بودن هیچ بار معنایی منفی ندارد، بلکه وجود هر اقلیتی در هر جامعه‌ای منجر به تنوع فرهنگی و پویایی اجتماعی می‌شود و به‌همین‌دلیل است که حضور داشتن (چه از طریق خود بدن و چه از طریق شکل توزیع‌یافته‌ی آن در محیط) اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند. ساناهین در تمام ضربه‌قلم‌ها و نشانه‌هایی که گذاشته حضور دارد، چه این نشانه‌ها به‌شکلی صریح به هویت ملی‌اش اشاره داشته باشند و چه به‌شکلی انتزاعی ایده‌ها و لایه‌های فکری پراکنده و متناقض او را به‌شکل انفجاری از درون به تصویر بکشند. 

bktop