نگاهی به نمایش امید مشکسار در گالری اُ
14 اسفند 1400امید مشکسار متولد سال 1351 در شیراز است. مشکسار را میتوان همانند نقاشان همنسل او، هنرمندی مسلط به مهارت فنی در طراحی و خلق تصاویر فیگوراتیو با تمرکز بر حالات و روحیات انسان دانست. گویی تجارب کودکی و نوجوانی هنرمند (جنگ و انقلاب) با تسلط بر رسانه و شیوهی بیان طراحانه در آثارش نمود یافته است؛ در واقع وی هنرمندی فیگوراتیو است که با شیوهای بیانگرایانه در بازنمایی حالات افراد جامعهای که با آنها زیسته و تأکید بر نمایش خطوط سیال و محرک، مهارت خود در طراحی و نمایش ویژگیهای روانی و ظاهری انسان را به رخ میکشد.
امید مشکسار از رسانهی طراحی فارغ از تنوع کارماده، بهعنوان یک ابزار مؤثر بهره میگیرد. از طرفی رد پای طراحی آکادمیک، یعنی مشاهده و مطالعه و عمل طراحانهی اسکیسوار، که به نمایش حالات بهسرعتمتغیرِ مدل زنده در یک آتلیه شباهت دارد، نیز در آثار وی دیده میشود. در اینگونه مطالعهی تصویری فیگور انسانی، که در آن هنرمند توجه ویژهای به حالات و حرکات پرپیچوخم بدن انسان دارد، چهره و جزئیات آن از اهمیت کمتری برخوردار است. هدف اصلی در این شیوه، چگونگی بازنمایی ساختار بدن مدل در پسِ تمرکز بر مشاهده و هماهنگی دست و چشم، بهواسطهی ابزار طراحی و نقاشی در بستر کاغذ یا بوم است؛ که مشکسار این مهارت را هم در نمایش فیگورها و هم در پسزمینهی آثارش به کار میگیرد.
بدینسبب میتوان تصور کرد که هنرمند شاهد مناظری گذراست که لحظهای خاص در آنها حائز اهمیت بوده یا برای او اهمیت داشته است. نمایاندن یک لحظه از زندگی با ترکیببندیهای شلوغ و مشوّش، خصوصیات بیانگرانه و حالات عاطفی انسانها که گاه با کژنمایی و تأکید بر دستها و پاهای تنومند همراه است، در کنار خطوط اثرگذار و برآمده از هیجانات هنرمند، به آثار امید مشکسار خصوصیتی تکلفگرایانه نیز داده است. تکلفگرایی یا شیوهگرایی در آثار این هنرمند با تأکید بر کار با بدن یا نیروهای واردشده بر آن، گویی در جهت توجه به وضعیت معرف فیگورها و به منظور انتقال احساس درونی که نقاش به آنها دارد، با کیفیتی اغراقگونه همراه است. همچنین نشانههایی از رنج حاصل از کوشش و فشارهای زندگی روزمره بر حالات فیگورهایی که گویی هویتشان با اعمال و اشیائی که در دست دارند تعریف میشود، پیداست.
با توجه به ویژگیهایی که در آثار امید مشکسار برشمردیم، نگاهی به نمایش اخیر وی انداختهایم که در پاییز 1400 در گالری اُ برپا شد. وی علاوه بر نمایش آثار در گالریهای تهران و شیراز، تجربهی برپایی نمایشهای انفرادی و گروهی در گالری اگنِس رابِن شهر فوردن هلند را نیز در کارنامهی هنری خود دارد.
هنرمند در نمایش اخیر خود، بینندگان را با آثار نقاشی روی بوم و کارمادهی رنگروغن همراه کرده است؛ آثاری که گرچه در مشخصات کلی و ظاهری همچون عمل طراحانهی نقاش، با آثار پیشین او اشتراکاتی دارند، در بسیاری جهات نیز متفاوت مینمایند. این آثار همچنین در تکنیک و اجرا مشترک هستند و در روند انتخاب و سازماندهی این مجموعه، گاه کارهایی متعلق به ده سال گذشته در کنار آثار متأخر هنرمند قرار گرفته است. گرچه تشابهاتی میان آثار ارائهشده در این نمایش با آثار پیشین مشکسار قابل ردیابی است، میتوان در نمایش اخیر به برخورد سادهتر و نگاه کلنگرانهی هنرمند نسبت به اجزاء تصویر اشاره کرد. هنرمند با تقسیم اجزاء تصویر به سطوح خاکستری، به بازنمایی آسمان و زمین تنها بهواسطهی رنگ و فارغ از تأکید و پافشاری بر جزئیات پرداخته است.
میتوان از جهاتی زاویهدید و نحوهی قرارگیری عناصر در تصاویر امید مشکسار را نشانی از تعریفِ مکان تلقی کرد. فرمهای سازندهی پسزمینه یا پلانهای اولیهی کادر در راستای عیانسازی یا بازنمایی طبیعت یا محیط پیرامون سوژههای اصلی به کار نرفته و محوشدگی، سادگی و غبارآلود بودن پسزمینهی تصاویر بهحدی است که به کیفیت خیالانگیزانهی آثار وی نیز افزوده است.
فیگورها در نقاشیهای مشکسار بهعنوان عناصر اصلی کادر در پسزمینههای ساده و بداههگونه و در هماهنگی با رنگهای آبی-خاکستریِ آسمان یا زمین گِلمانند، بهگونهای تصویر شدهاند که گویی در حال انجام عملی هستند. زنان و مردان با لباسهای بیآلایش، یکّه و تنها، گاه با اشیائی در دست و گاه خمشده یا گیرافتاده در زمین، آب و گِل، تشویش و دلهره را به بیننده منتقل میکنند. این احساسات بهوسیلهی تراکم و تکرار خطوط طراحیگونه، که به نمایش حرکت فیگور انسانها در پسزمینههای بیمکان و بیزمان انجامیده است، به بیننده منتقل و در وی تشدید میشود.
در مقایسه با طراحیهای هنرمند، اجزاء نامعلومِ در گردش، ترکیببندی و حالات فیگورهای مشکسار، بیشتر به قاببندی سینمایی شباهت دارند و از جهت دیگر روایتگر هستند؛ بدینسان که گویی کنارهها و حاشیههای تیره ما را به درون اثر هدایت میکنند. هنرمند از این ویژگی که مانند نمایش تصویر روی پردهی سینماست و بهکارگیری حرکات و کنشهای موجود در پیکر انسانها و دیگر اجزاء چرخان در تصویر، لحظهی پیش از متوقف شدن فیلم و پس از آن را در ذهن بیننده ایجاد میکند. این لحظات گرچه به اتفاق یا خبری هولناک نمیماند، اما بیننده را در انتظار وقوع حادثهای نگه میدارد. بینندهی منتظر میتواند لحظهی غرق شدن یا تقلا برای زنده ماندن، مبارزهی مردان جوان با حرکات دستها و پاهای قدرتمند، و چهرههای پنهان که با پسزمینههای شهری، دلگیر و خاکستری عجین شدهاند را همراه با نوع قرارگیری این عناصر در کادر، با صحنههای نمایشی، دراماتیک و کارگردانیشده در ذهن تکمیل کند.
نقاشیهای امید مشکسار بیننده را با روایات زندگی افرادی از جامعه همراه می کنند که حالات آنها در لحظات گذرای زندگی برای هنرمند حائز اهمیت بوده است.