icon2
اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.

نگاهی به نمایش نیوشا برائی

نویسنده : ابل هارطونی

تالار/اینجا در تاریخ 19 شهریور- 2 مهر 1400 میزبان آثار نیوشا برائی (متولد 1377) هنرمندی جوان و نوظهور بود. این مجموعه، چنانچه از طبیعت خود آثار هم پیداست، «تکرار» نام داشت و شامل 24 نقاشی اجراشده با تکنیک گواش و کلاژ روی مقوا بود. 

الگوهای تکرارشونده‌ی آثار او، که مخاطب را به یاد تزئینات فرش‌ها و گلیم‌ها یا حتی برخی بناهای تاریخی می‌اندازند، به گفته‌ی خودش از منبع الهام دیگری تغذیه شده‌اند: موسیقی.به نقل از خود برائی، آثار او سعی می‌کنند به صورت هم‌زمان به چند مسأله‌ی متفاوت بپردازند: موسیقی، تکرار، فرم‌های تزئینی هنر ایرانی، اهمیت پروسه‌ی اجرا و خاصیت درمانی آن برای شخص هنرمند. عنصر شبکه‌بندی حیاتی‌ترین نقش را در آثار برائی ایفا می‌کند؛ عنصری که هنرمند از طریق آن توانسته ساختاری را ایجاد کند تا به کنکاش درونی با خود و رسانه‌ی نقاشی به‌صورت کلی بپردازد و به سهولت درک فضای واقعی و انتزاعی کمک کند. تقریباً تمام آثار او از منطق واحدی پیروی می‌کنند: شبکه‌بندی، جاگذاری الگوهای تکرارشونده و گاه بداهه یا نامنظم با نهایت وسواس در داخل آن‌ها و ارتباط هرکدام از این شبکه‌ها با شبکه‌ی قبلی، الگوها با الگوی قبلی و در نهایت هر اثر با اثر قبلی‌اش.  

وضعیت منظم/ نامنظم آثار برائی از طریق تجمع و پراکندگی، بازی‌های موزون تکرار، موتیف‌های متنوع و گاه لوزی‌شکل و تلاقی نقطه و خط شکل گرفته است. در اکثر آثار او رنگ آبی اولترامارین روشن نقش ویژه‌ای را ایفا می‌کند. خود هنرمند دلیل اصلی علاقه‌اش به این رنگ را تأثیر کاشی‌های کف خانه‌ی زینت‌الملوک شیراز می‌داند. دلیل دیگر اهمیت این رنگ در کل مجموعه، ایجاد کنتراست سردوگرم در مقابل رنگ‌ قرمز اشباع‌شده است، که عمقی نسبی را ایجاد می‌کند. ولی به‌طورکلی رنگ‌های مورداستفاده در مجموع آثار او، دامنه‌ی محدودی را پوشش می‌دهد. برائی در یک اثر با بهره‌گیری از کلاژ مقواهای قرمز و سیاه و کاغذ کالک، از خاصیتی تاروپودگونه استفاده می‌کند که مستقیماً به اهمیت فرش در شکل‌گیری آثارش اشاره دارد. سنگینی عنصر تقارن در مجموع کارها در نوسان است. در بعضی از کارها تقارن کاملاً رعایت شده ولی در اکثر آنها جای خود را به نوعی بداهگی تغزلی و گاه اختلالی در نظم ساختار داده است. گاه مخاطب در مواجهه با آثار برائی، به شناخت درستی نمی‌رسد که ممکن است ناشی از ناتوانی مخاطب در دنبال کردن توالی گام‌های هنرمند در پروسه‌ی تولید باشد. منظور گردش مداوم چشم‌ها در داخل شبکه است، گویی در حال یافتن مسیری برای بیرون آمدن از یک «هزارتو» باشیم. 

نمای چیدمان نمایش «تکرار» در تالار/اینجا

اما الگوهای تکرارشونده‌ی آثار او، که مخاطب را به یاد تزئینات فرش‌ها و گلیم‌ها یا حتی برخی بناهای تاریخی می‌اندازد، به گفته‌ی خودش از منبع الهام دیگری تغذیه شده‌ است: موسیقی. در متن ورود به نمایشگاه هم از تجارب موسیقایی برائی نقل‌قول‌هایی شده؛ اما باید دید او با چه روشی خواسته ماده‌ی موسیقایی را بدل به ماده‌ای تصویری کند. به نظر می‌آید اولین اشتراکی که بین این دو یافته، مسأله‌ی انتزاع باشد. او به‌دنبال روشی است که بتواند خود فرم موسیقایی را به تصویر بکشد. او دریافت خود از موسیقی را در قالب طرحی اولیه تهیه می‌کند و سپس به اجرای آن به صورت شبکه‌بندی‌شده می‌پردازد؛ ولی در حین اجرای کارها از عناصر اتفاقی و ناگهانی استقبال می‌کند. این‌گونه نیست که او بخواهد کل ساختار یک موسیقی را تصویر کند، بلکه او عناصری را از کل متن موسیقی جدا کرده و به تصویر در می‌آورد. به‌عنوان‌مثال شاید در قسمتی از یک قطعه، کرشندویی در نوانس صوتی حس کند و بعد بخواهد آن را در قالب خطی صعودکننده به تصویر بکشد یا شاید یک صدای فورتیسیمو (نت یا جمله‌ی موسیقایی نواخته‌شده با شدت بسیار قوی) را در قالب یک رنگ خیلی تند تصویر کند.  

در بین آثار سالن دوم، چهار نقاشی با عنوان «سری اختلال‌ها» وجود دارد. در این آثار رنگی متفاوت و متضاد با رنگ متقارن زمینه، از سمتی وارد کادر شده، نظم آن‌ها را از بین برده و از سمت دیگر خارج شده است. این احتمالاً تنها بخشی از نمایش است که شبکه‌ی صفحات به دخالت چیزی بیرون از ساختار مستقل خودشان اشاره دارد. گویی چیزی سرجایش نیست، همه‌چیز آنقدر هم که به نظر می‌رسد دارای قصدمندی درونی نیست. روزالیند کراوس در مقاله‌ی «شبکه‌ها: قالب و تصویر در هنر قرن بیستم» در رابطه با کارکرد فضایی شبکه از استقلال، خاصیت ضدروایی، ضدتقلیدی و ضدعینی آن صحبت می‌کند. برای او شبکه نمایانگر پشت کردن هنر به طبیعت و عینیت است. او شبکه را نشان مدرنیتی هنر مدرن می‌داند. اما در سری اختلال‌ها این سکوت و استقلال به‌نوعی از بین می‌رود. انگار عدم قطعیتی واضح در کار نمایان می‌شود که بیشتر تحت‌تاثیر واقعیت بیرونی است تا واقعیت درون شبکه‌ای این الگوها. اینجا هنرمند مستقیماً به مسأله‌ی کنکاش روانی خود در پروسه‌ی خلق هنری‌ می‌پردازد. 

 

نیوشا برائی | دهان گرگ | 1400 | گواش روی مقوا | 41 × 70 سانتی‌متر

 

در نهایت در مواجهه با آثار برائی و در پس ساختار این الگوها، ریتم‌ها و موتیف‌های تودرتو و در عین‌حال ساختارگریزی عامدانه‌ی او، به نظر می‌رسد سؤالی هم برای مخاطب و هم هنرمند به صورت مشترک به وجود بیاید: بعدی چیست؟ 

 

*تصاویر چیدمان نمایش متعلق به وب‌سایت تالار/اینجا است.

 

 

bktop