بازخوانی نمایشی از مهران مهاجر
20 آبان 1400مواجهه با گریز
در خرداد و تیر 1400 نمایشی از آثار مهران مهاجر با عنوان «داربست» در پلاس2 برپا شد. مهاجر عکاسی را در دههی شصت آغاز کرده و آثار او در نمایشگاههای گروهی و انفرادی بسیاری در داخل و خارج از کشور ارائه شده است. «داربست» شامل منتخبی از مجموعهعکسهای مهاجر است که پیشتر در سال 1399 در قالب کتابی با همین عنوان و با همکاری نشر نظر منتشر شده و حالا در پلاس2 به نمایش درآمده است.
این مجموعه آثاری را در بر میگیرد که به گفتهی مهاجر در سالهای اخیر عکاسی شدهاند و طبق آنچه او در مقدمهی کتاب بیان کرده: «عکسها -جز یکی دوتایی- از مجموعهها بیرون ماندهاند.» بهعبارتی ما با مجموعهای از تکعکسها روبهرو هستیم که طی سالهایی که از تولید آنها گذشته، در دیگر مجموعههای هنرمند یا در قالب مجموعهای دیگر نگنجیدهاند. این قرار نگرفتن عکسها در قالبی که آنها را تبدیل به مجموعهای واحد کند، شاید خصلت اصلی «داربست» باشد. این مسأله در برخورد ابتدایی مخاطب با این مجموعه، که نام آن را نیز شامل میشود، خودنمایی میکند. داربست در ابتداییترین تعریف خود به نوعی «چفت شدن» اشاره دارد که در این معنا، کنار هم قرارگیری عکسهای این مجموعه را تعریف کرده و عیان میسازد.
آثار در فضایی روشن با نوری کافی در محیط گالری بهنمایش در آمدهاند. چیدمان عکسها اغلب به صورت تکی، دوتاییها و سهتاییهایی است که در کنار یکدیگر یا با فواصلی نسبتاً کم قرار گرفتهاند. از طرفی نوع چینش آنها در محیط گالری نیز چیزی از کلیت مجموعهگریز آنها کم نمیکند. عکسهای مجموعه از اشیاء تکافتاده یا چیزهایی که در کنار، زیر و روی هم قرار گرفتهاند، مانند آجر، میز، سیم و همچنین سایهها، نورها و بازتاب آنها ثبت شده است. عکسها حالتی اتفاقی و گذری دارند. آنها ساخته و پرداخته نشدهاند؛ بلکه عبارتند از مواجههی سطحی و پرسهزنانهی عکاس با سایهها، خطوط و…. عکاس در اینجا مشخصاً به جستجو و تأمل دربارهی لحظات و اشیاء عکاسیشده میپردازد و شاید بتوان گفت به نوعی مطالعه در باب آنها دست میزند. این مطالعه بیش از آن که به چیستی بپردازد، به دنبال متزلزل کردن و گاهی سلب معنای آن است.
تکعکسها اغلب نامگذاری مشخص و واضحی دارند؛ مانند حفاظ، تور سیمی، سایهها، پلکان و از این دست نامها. اما آنها در آنچه که نام گرفتهاند و شکلش را نشان میدهند، خلل ایجاد میکنند. آنها با نامگذاری تعیین نمیشوند، بلکه از چارچوب مشخص خود خارج میشوند؛ نامگذاری در اینجا علیه خود گام برمیدارد و این چارچوب را به پرسش میکشد. اشیاء درون عکسها (سیم، میز، چراغ و…) از نسبت دادن خود به آنچه که تظاهر میکنند مبرا هستند. این موضوع مخاطب را وارد فضایی معلق میکند که پرسه در آن، ماهیت گریزپای این مجموعه را بهتر معرفی میکند. حاصل این فضای معلق نوعی سردرگمی است. عکسها جوابی برای این سردرگمی ندارند؛ بلکه هر لحظه به دنبال پرسشند. آنها بهدنبال پیدا کردن یا شناساندن و نشان دادن ظاهری جدید نیستند، بلکه در تلاشند تا نگاه ساکن و ایستای مخاطب را به نگاهی پرتحرک و پویا متمایل کنند و از طرفی از آنچه که تصویر و زبان تلاش به تعین آن دارند، فرار کنند.
داربست فضایی معلق بین این و آن و همچنین آنهاست. فضایی که هنرمند از آن آگاه است و آن را نوعی «آزادی نامتعین» مینامد. هنرمند تمام توان خود را با قابلیتهای عکاسی و گاه زبانی (چه در نامگذاری آثار و چه در عکسهایی که در آنها از کلمات و حروف استفاده شده) به کار میگیرد تا از تعین دوری جوید. عکسهای این مجموعه بهخودیخود در تلاش هستند تا از برچسبها خالی شوند، درصدد ساخت معنا قرار نگیرند، معنای مشخصی را نپذیرند و حتی گاه پوچ و بیمعنا به نظر برسند. اما این مسئله آنها را پرخاشگر و تند نشان نمیدهد، بلکه چهرهای متفکرانه به خود میگیرند. آنها بهدنبال طغیان نیستند؛ بلکه همانگونه که پیشتر گفته شد، پرسشگرانی هستند که مخاطب را به تأمل وا میدارند. این فرایند گریز از معنا و ساخت یک فضای معلق در آثار، گاه در دیدن و عکاسی از بازتاب نور بر سطح جسمی مشخص اتفاق میافتد، گاه با کنار هم قرار دادن دو یا چند شیء درون کادر، گاه با روی هم قرارگرفتن اشیاء و سایه افکندن بر یک شیء و گاه با دیدن زوایایی متفاوت از یک یا چند شیء. این محتوای بصری عکاسیشده گسترهی زیادی را در بر میگیرد و در نشان دادن اشیاء و مکانها هیچ کم نمیگذارد.
داربست در این فضای ذکر شده گام میزند و نفس میکشد. مخاطب را با خود به تفکر میکشد، پرسشهایش را برای او شرح میدهد و انتظار دارد تا با آنچه که مجموعه در تلاش برای پس زدن است هم مسیر شود.